جایی که تا صدهزار سال دیگر انسان در آنجا قدم نخواهد گذاشت

جایی که تا صدهزار سال دیگر انسان در آنجا قدم نخواهد گذاشت جوان بین: به گزارش جوان بین، اونکالو در فنلاند، مکانی است که از سال ۲۰۲۵ به بعد، حتی یک انسان هم در ۱۰۰ هزار سال آینده گام به آنجا نخواهد گذاشت.



غزال زیاری: در چند سال آینده، فنلاند آغاز به ذخیره سوخت هسته ای مصرف شده در زیرزمین اونکالو خواهدنمود. جایی که برای هزاران سال دست نخورده باقی خواهد ماند. اریکا بنکه تجربه اش از دیدار از این سایت را نقل کرده است:

من همیشه در راه انجام مصاحبه ها خوشحال هستم. از نظر من مصاحبه ها لذت بخش ترین بخش داستان سرایی است. اما این دفعه حس متفاوتی داشتم. توری در اونکالو در عمق ۴۵۰ متری زیر زمین برای بازدید از تونل هایی که در صخره ها حفر شده اند تا زباله ها و ضایعات رادیو اکتیو را برای صد هزار سال در دل خود بگنجانند، ناگهان مرا عصبی و مضطرب کرد.


طرح فنلاند برای دفن سوخت هسته ای مصرف شده
فنلاند در آستانه تبدیل شدن به نخستین کشوری است که زباله های سوخت هسته ای مصرف شده را برای مدت زمانی طولانی در اعماق زمین دفن خواهدنمود.

اریکا بنکه در ادامه نوشت: « من در آستانه بازدید از نخستین سایت ذخیره دائمی سوخت هسته ای مصرف شده در جهان هستم. همانطور که در جاده ای خالی در جنوب غربی فنلاند رانندگی می کنم، تصور می کنم که این منطقه روستایی با درختان کاج بزرگ و چشم اندازی کارت پستالی، هزار سال دیگر، یا ده هزار سال دیگر چه شکلی خواهد بود.

یا در آن زمان انسانی در این خانه های زیبا زندگی خواهد کرد؟ اگر بله، به زبان فنلاندی صحبت می کنند؟ آیا فقط یک زبان خواهند داشت؟ و آیا از خطر بالقوه ای که در دل زمین زیرپایشان در اونکالو نهفته است، اطلاعی دارند؟»
فنلاند پیشگام در دفن زباله های هسته ای
درحال حاضر درسراسر کشورهای دنیا، میله های سوخت مصرف شده نیروگاه های هسته ای، در انبارهای موقتی نگهداری می شود و فنلاند نخستین کشوری است که درنظر دارد تا اقدامی که به نظر چاره ای دائمی می رسد را پیاده سازی کند. در دو تا سه سال آینده، این پروژه آغاز خواهد شد و ضایعات به شدت رادیواکتیو، پس از قرار گرفتن در سیلندرهای چدنی و مسی و محصور شدن در خاک رس بنتونیت، در اعماق صخره ای در اونکالو دفن خواهند شد.

زمانی که تلفنی با مردم در اونکالو صحبت می کردم، از دور اضطرابی حس نمی کردم ولی هم اکنون که شخصا به اینجا آمده ام، می ترسم. میزبانم که یکی از کارمندان شرکت پوسیووا ( کمپانی ای که این سایت را اداره می کند) است، ویدیویی ایمنی را به ما نشان داد و همین کمی مرا آرام کرد. من این ویدیو را همراه با دیگر بازدیدکنندگان که برای یک شبکه تلویزیونی آلمانی کار می کنند تماشا کردیم.
بیشتر بخوانید:
کنگو کلید مخفی ساخت بمب اتم! گول هیکل غولپیکرشان را نخورید!
در این ویدیو سفارش می شد که از گروه جدا نشویم و درمواقع اضطراری، دستورالعمل های راهنما را انجام دهیم. به بازدیدکنندگان تاکید می شد که این سایت، یک سایت ساخت و ساز فعال است؛ در نتیجه باید مراقب وسایل نقلیه و ماشین آلات باشیم و در صورت بروز آتش سوزی، همراه با راهنما به نزدیکترین پناهگاه برویم.

در بخش دیگری از ویدیو گروهی از مردم را می بینیم که با آرامش تمام وارد یک محفظه ضدحریق با منبع اکسیژن اختصاصی می شوند و بمحض ورود به مخزن، راهنما یک بطری آب به همه می دهد و همه چیز منظم بنظر می رسد.

از یوهانا هانسن، یکی از راهنماهایمان که مسئول تحقیق وتوسعه کمپانی پوسیوا است پرسیدم: « آیا تابحال در سایت، مورد اضطراری پیش آمده؟»

او با لبخند اظهار داشت: « فقط یک دفعه، آن هم زنگ خطری بود که به اشتباه به صدا درآمده بود.»

برای یک لحظه احساس ترس می کنم. من حالا در جایی ایستاده ام که از سال ۲۰۲۵ به بعد، حتی یک انسان هم برای ۱۰۰ هزار سال بعد گام به آنجا نخواهد گذاشت.
ورود به محیط اونکالو
در ابتدای روز ماجراجویی، از ما خواسته شد تا وسایل ایمنی را به تن کنیم: یک جلیقه به رنگ زرد براق، چکمه های ضد آب، یک کلاه ایمنی با گیره و یک کمربند با یک چراغ قوه. به هریک از ما یک بسته کوچک داده شد که ما را برای پانزده دقیقه از گازهای مربوط به حریق ایمن نگاه می داشت. از شنیدن این که کلاه های ایمنی ما دارای دستگاه ردیاب است، احساس آرامش کردم و خیالم راحت شد که افرادی دراتاق کنترل برروی سطح زمین، دقیقاً می دانند که من در کجای تونل قرار دارم.

با این فکر اطمینان بخش، از دروازه امنیتی گذشته و سوار ماشین شدم. راهنمای ما، سریع و بدون مکث وارد تونل خدمات شد و در یک لحظه همه چیز کاملا تاریک شد.

پانزده دقیقه طول کشید تا به ایستگاه خدمات اونکالو که در ۴۳۷ متری زیر سطح زمین قرار دارد برسیم. همانطور که تونل ۴.۵ کیلومتری را طی می کردیم، علایم راهنمایی و رانندگی مختلفی، همچون حداکثر سرعت ۲۰ کیلومتر را می دیدیم. در فواصل معین، نشانه های سبزی هم روی دیوارهای تونل به چشم می خورد که نشان می داد چقدر از سطح زمین فاصله گرفته ایم.

ماجرا کمتر از آن چیزی که فکر می کردم ترسناک بود. به نظرم آن چه سبب آرامشم می شد، این بود که می دیدم که تنها نیستیم. تونل کاملا باریک و مخصوص عبور تنها یک وسیله نقلیه بود ولی در گوشه و کنار ماشین ها و کامیون های مختلفی را می دیدیم که این حس را می داد که درحال عبور از یک محل ساخت و ساز شلوغ هستیم، با این تفاوت که شبیه یک غار است.

ما خیلی زود به ایستگاه خدمات رسیدیم: اتاقی بزرگ و پرنور که سنگ های خردشده زیادی زیر پاهایمان بود. ماشین آلات سنگین مختلف و محفظه های بزرگی مملو از مصالح ساختمانی در آنجا به چشم می خورد. چند مرد آنجا مشغول بکار بودند.



اوضاع به شکل حیرت آوری طبیعی به نظر می رسید: افراد جوری کار می کردند که انگار در یک کارخانه روی سطح زمین مشغول به کارند. دمای هوا مطلوب و ۱۴ درجه سانتیگراد بود و هوا کاملا تمیز به نظر می رسید. سیستم تهویه نصب شده، به نحوی کار می کرد که هیچ خبری از گرد و غبار و رطوبت نبود.

راهنما به ما توضیح داد که چطور کپسول های حاوی زباله های هسته ای بوسیله یک بالابر که مستقیما ازسطح زمین می آیند، به اینجا می رسند. ما نمی توانستیم شفت آسانسور را ببینیم؛ چون هنوز در حال ساخت بود ودر حال حاضر با یک درب بزرگ که روی آن دوعلامت X بزرگ قرمزرنگ نقش بسته بود، پوشیده شده بود.

زمانی که سوخت مصرف شده در اینجا ذخیره می شود، قوطی ها از محوطه فرود آسانسور، به سمت یک تونل پائین تر حمل می شوند و در آنجا وسایل نقلیه رباتیک آنها را برداشته و به سوراخ های رسوب گذاری عمودی که محل استقرار دائمی قوطی هاست حمل می کنند.

به ما نمایشی از این تونل نهایی نشان داده شد. ورودی آن بمراتب تاریک تر از بخش خدمات بود و کف آن ناهموار و مرطوب و در بخشهایی گل آلود بود. دیوارها سنگ های بستری هستند که زیر نور چراغ قوه ها می درخشیدند.



من متوجه شدم که یک کابل کوچک صورتی رنگ را که دوربینم را به میکروفن متصل می کرد، گم کرده ام و برگشتم تا آنرا پیدا کنم. در آن لحظه، واقعا ترسیدم.

من در یک تونل تاریک که مقرر است در آن سوخت های هسته ای برای هزاران سال انبار شوند، تنها بودم.

در نقطه ای ایستاده بودم که از سال ۲۰۲۵ به بعد، هیچ انسانی برای صدهزار سال در آن گام نخواهد گذاشت. این به وضوح نشان میدهد که زندگی ما چقدر کوتاه است. به این فکر می کردم که زندگی و عمر من در مقابل ۱۰۰ هزار سال چقدر کوتاه است. به سی سال قبل برگشتم که در کوه های آلپ اسکی می کردم و مه سنگینی منطقه را پوشانده بود، در حدی که جهت بالا و پائین مشخص نبود. این نخستین نگاه بهت آلود من به این مساله بود که وقتی که ما با قدرت زمین روبرو می شویم، تا چه حد شکننده ایم و بستر اونکالو دومین مواجهه من با این حقیقت بود.

منبع: bbc



منبع:

1402/06/06
10:54:25
5.0 / 5
453
تگهای خبر: خدمات , دستگاه , شركت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۱ بعلاوه ۵
جوان بین Javanbin
javanbin.ir - حقوق مادی و معنوی سایت جوان بین محفوظ است

جوان بین

اخبار جوانان و نوجوانان