چطور با ازدواج ناماسب فرزندمان مواجه شویم؟

چطور با ازدواج ناماسب فرزندمان مواجه شویم؟ جوان بین: فارس نوشت: برای یك جوان، رسیدن به كسی كه برای ازدواج انتخاب نموده یك مسئله غیرجدی نیست كه پس از مدتی آنرا فراموش كند. جدی گرفته نشدن ماجرا توسط والدین فقط منجر به این می شود كه امكان تعامل و صحبت درباره ماجرا از بین برود.


درد و دل ثابت بسیاری از جوان ها و حتی زوج هایی كه سال هاست كنار هم زندگی می كنند عدم تفاهم با خانواده ها در مبحث ازدواج است. بعضی ها می گویند كه سال های زیادی را با حس نیاز به همدم و شریك زندگی سپری كرده اند اما خانواده ازدواج را برای آنها زود می دانستند. بعضی ها با تلخ كامی و حتی قهر خانواده ها زندگی مشترك را آغاز نموده اند و عده ای دیگرهم كسی كه تصور می كردند شریك مناسبی جهت زندگی آن هاست را به خاطر مخالفت خانواده از دست داده اند. از آن طرف والدین دلسوز، به ازدواج فرزندانشان از پس سال ها تجربه و بوسیله یك راه طی شده نگاه می كنند و چه بسا بسیاری از اوقات مخالفت آنها مبنای درستی دارد. اما در این بین باید راهی باشد كه این عدم تفاهم به یك بحران در خانواده تبدیل نشود. بحرانی كه یك طرف آن جوانی است كه برای آینده خود دست به انتخاب زده و یك طرف آن والدینی كه نگران آینده فرزندشان هستند. در این گزارش حجت الاسلام رضا جوان آراسته؛ قائم مقام سازمان مدارس صدرا، ضمن بررسی وضعیت های مختلفی كه امكان دارد در یك خانواده درباره سوژه ازدواج فرزندان پیش بیاید، برای خانواده ها سفارش هایی در جهت مدیریت درست داشته اند. صحبت از ازدواج، یعنی جوان نیاز فوری و جدی دارد اگر والدینی با شرایطی روبه رو شدند كه فرزند آنها كسی را برای ازدواج در نظر گرفته و آن فرد از نظر والدین فرد مناسبی نیست، اول باید از انجام سه عكس العمل اجتناب كنند. اول اینكه والدین به هیچ وجه نباید مسئله را، یك مسئله غیرجدی تلقی كنند. مثلا بگویند« حالا یك اتفاقی افتاده و دو روز دیگر از سرش می افتد». والدین بنا به تجربه ای كه در زندگی مشترك به دست آورده اند شاید از ته دل عقیده داشته باشند كه دلبستگی جوانشان به فردی دیگر مسئله ای جدی نیست. اما واقعیت این است كه ما باید خودرا جای جوان بگذاریم و بدانیم این مسئله برای او خیلی مهم می باشد. برای یك جوان، رسیدن به كسی كه برای ازدواج انتخاب نموده یك مسئله غیرجدی نیست كه پس از مدتی آنرا فراموش كند. جدی گرفته نشدن ماجرا توسط والدین فقط منجر به این می شود كه امكان تعامل و صحبت درباره ماجرا از بین برود. گاهی وقتی ماجرا مسكوت می ماند والدین تصور می كنند كه سوژه حل شده اما واقعیت این است كه فقط امكان تعامل از بین رفته است و فكر و ذكر جوان ما تغییری نكرده است. وقتی جوان مسئله را با والدینش مطرح می ‎كند یعنی دغدغه برای او آن قدر جدی است كه می خواهد بطور رسمی و با كمك والدین آنرا حل كند. پس اگر والدین خواسته جوان را جدی بگیرند می توانند به او راهكار ارائه بدهند و حتی ماجرا را مدیریت كنند اما اگر امكان تعامل از بین رفت باقی فرصت ها هم از بین می رود. به خواسته جوان عكس العمل نشان بدهید مورد ضربه زننده دوم، موكول كردن ماجرا به آینده است. گاهی وقتی مسئله دلبستگی و ازدواج بوسیله جوان به والدین منتقل می شود، والدین فكر می كنند كه گذر زمان موجب فراموشی می شود. پس سوژه را جدی نمی گیرند و بعنوان مثال می گویند: «حالا صبر كن درست تمام بشود»، « الان زود است چندسال دیگر هم صبر كن». این مسئله به همان اندازه كه برای جوان جدی است، فوری هم هست. جوان با خودش می گوید كه والدین من خیالشان راحت است چون این مرحله را گذرانده اند و الان همسر و خانواده و آرامش دارند اما به من می گویند صبر كن. واقعیت هم همین است و والدین باید خودرا جای جوان شان بگذارند كه اضطراب دارد فرد مورد علاقه اش را از دست بدهد یا طرف مقابل او به خاطر تاخیر در پاسخگویی، دلخور بشود. ذكر یك نكته در اینجا ضروری می باشد. اگر می گوییم خواسته جوان را جدی بگیرید و یا فوری تلقی كنید، به این معنا نیست كه سریعا برای هركسی كه انتخاب نموده به خواستگاری برویم یا خواستگار را بپذیریم. منظور از این دو نكته ای كه تا اینجا مطرح است دادن «عكس العمل» به جوان است. این عكس العمل می تواند مثبت یا منفی باشد. اما نباید جوان را اصطلاحا در بزرخ قرار داد و به خواسته او بنا به هردلیلی عكس العمل مناسب یا كافی نشان نداد. جوان را مستقیما به تقوا سفارش نكنیم واكنش نادرست دیگری كه امكان دارد والدین به ماجرای ازدواج فرزندشان با كسی كه مورد رضایت آنها نیست، داشته باشند این است كه حرف از رعایت تقوا و خویشتن داری بزنند. در این ماجرا، جوان درگیر طوفانی از التهابات و اضطراب هاست و این دست سفارش ها اگر روح جوان از قبل با آن عجین نشده باشد، در این مرحله فایده ای نخواهد داشت. اگر جوانی در زندگی اش رویكرد اخلاق مدارانه و خویشتن دارانه داشته باشد خیلی هم خوب است و والدین هم باید شرایطی را فراهم آورند كه جوانشان به رعایت تقوا ملزم باشد، اما استفاده صریح از این كلمات و سفارش به اخلاق مداری در شرایطی كه جوان برای انتخاب شریك زندگی اش اقدام نموده و هنوز به نتیجه نرسیده است اگر تاثیر منفی نداشته باشد، تاثیر مثبت هم نخواهد داشت. فرزند وابسته تربیت كرده ایم یا مستقل؟ واقعیت این است كه اگر والدین در شرایطی قرار گرفتند كه فرزندشان كسی را برای ازدواج انتخاب نمود و آن فرد موردپسند آنها نبود؛ اینكه بتوانند مخالفت خودرا به صورت موثر ابراز كنند یا نه، بستگی به روش تربیتی دارد كه از قبل پیش گرفته اند. در واقع مدل تربیتی كه برای فرزندمان در نظر می گیریم در این شرایط به كمك ما خواهد آمد. گاهی والدین دختر یا پسری را با رویكرد حمایت صددرصدی تربیت می كنند. یعنی فرزند، تا سنین بالا هم پول مورد نیارش را تمام وكمال از والدین گرفته، اگر مشكلی در اجتماع برایش پیش آمده والدین آنرا حل كرده اند و طوری تربیت شده كه چیز زیادی از سختی زندگی نمی داند. این جوان وقتی هم تصمیم به ازدواج گرفته، اساسا روی همان حمایت صددرصدی والدین برای تهیه منزل و خرج زندگی و... حساب كرده است. این والدین چون مسیر درستی را برای تربیت طی نكرده اند نمی توانند یك باره به فرزندشان و درخواست ازدواج او بگویند « تو كه پول نداری، خانه نداری، چه طور میخواهی از پس هزینه های زندگی بربیایی؟» یا «كسی كه انتخاب نموده ای توانایی مدیریت زندگی ندارد» فرزند ما تا سنی كه نیاز به ازدواج پیدا كرده است، حمایت شده است و از الان به هم بعد هم این حمایت را می خواهد. اگر هم یك شبه بخواهیم این حمایت را از او بگیریم نتیجه درستی به دست نخواهد آمد. حرفتان را از حنجره دیگری بزنید در هر صورت سوژه ازدواج اگر مورد تایید والدین و فرزندان نباشد در صورت عدم مدیریت صحیح می تواند حتی به یك بحران در داخل خانواده تبدیل بشود. والدین نسبت به فرزندشان نگاه دلسوزانه دارند ولی این دلسوزی امكان دارد نمود رفتارهای كنترلی و محدودكننده داشته باشد. والدین در قدم اول باید به جوان ثابت كنند كه قرار نیست او را كنترل كنند، انتخاب او نادیده بگیرند یا درباره مهم ترین تصمیم زندگی ‍اش بجای او تصمیم بگیرند. و از آن طرف نشان بدهند كه دغدغه های آنها موجب رشد او می شود و موجبات خوشبختی اش را فراهم می آورد. اگر خانواده توانست به این تعامل برسد، دیگر جوان، والدین را سد راهی در مقابل خود نمی بیند بلكه آنها را دلسوز آینده اش خواهد دید. اما با این وجود چون والدین در هر صورت در مقام والدینی هستند برای موفقیت بیشتر باید از عوامل بیرون از خانواده كمك گرفت. اگر والدینی با انتخاب فرزندشان برای ازدواج موافق نیستند بهتر است خودشان حنجره این مخالفت نباشند و آنرا به كس دیگری شامل فامیل و آشنای مورد اعتماد یا مشاور بسپارند. جوان ما باید نسبت به آن شخص دید مثبت و یا حداقل دید خنثی داشته باشد تا نظرات او را با آنچه كه پیش داوری از سمت والدینش می داند نسنجد. حمایت را از فرزندمان نگیریم بسیاری از والدین مرحله كمك گرفتن از دیگران را پشت سر می گذارند اما در نهایت و در اصطلاح می گویند كه «حریف بچه مان نشدیم». در این مرحله شاید از نظر والدین كار از كار گذشته باشد و خیلی ها دیگر ماجرا را رها كنند اما واقعیت این است كه در این شرایط هم حضور والدین در كنار فرزندان، بهتر از رها كردن آن هاست. اگر حس كردیم كه سوژه تمام شده است و جوان ما تصمیمش را گرفته است رها كردن او به نشانه ناامیدی، قهر و یا هر احساس دیگری موجب می شود در ادامه مسیر هم در كنار او نباشیم و نتوانیم به او كمك نماییم. درحالی كه اگر حتی با علم به انتخاب اشتباهی كه صورت گرفته باز هم در كنار فرزندمان بمانیم و حمایت مان را از او نگیریم تبعات احتمالی اشتباهش كمتر خواهد شد. 64231


منبع:

1398/05/15
12:29:04
5.0 / 5
4486
تگهای خبر: ازدواج , بحران , تربیت , جوان
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۲
جوان بین Javanbin
javanbin.ir - حقوق مادی و معنوی سایت جوان بین محفوظ است

جوان بین

اخبار جوانان و نوجوانان