۱۸ مهر ۹۸، تونل ۴

۱۸ مهر ۹۸، تونل ۴ جوان بین: «حالا شما زن ها هم میرین استادیوم می بینین چه خبره، هیچ خبری نیس. مطمئنم یه بار كه برین دیگه نمیرین. پشیمون میشین. همش جوه» این جمله را راننده ای كه مقصدش استادیوم آزادی است می گوید. جمله ای كه پس از آزاد شدن فروش بلیت استادیوم برای بانوان، بارها و بارها از  زبان بسیاری مردان شنیده شد.


خیابان های تهران مثل همیشه پرترافیك است اما برخلاف دیگر بازی های ملی، نشانه ای از اینكه ساعتی بعد تیم ملی ایران مقابل كامبوج بازی می كند، نیست. خبری از موتورسواران پرچم به دوش نیست اما حال خیابان های اطراف استادیوم فرق می كند. دستفروش ها بساط پرچم، كلاه و دستبندها را پهن كرده اند. برخی به شیشه ماشین های در ترافیك مانده می زنند تا رنگ پرچم ایران را روی صورت تماشاگران نقاشی كنند. قیمت دو پرچمی كه نقاشی می كنند ۱۰ هزار تومان است. ساندویچ فروش ها هم فلافل را ۱۵ هزار تومان می فروشند.
نیروهای انتظامی بارها پشت بلندگو تكرار می كنند كه خانم ها جلوی در نایستند و با نشان دادن بلیت هایشان وارد مجموعه آزادی شوند.
داخل مجموعه، اتوبوس ها آماده اند تا ۳۵۰۰ زنی كه بلیت بازی ایران - كامبوج را خریده اند به آزادی برسانند و اجازه نمی دهند صف طولانی شود. یكی از پلیس ها بارها از زنان بابت همكاری با نیروی انتظامی و یگان ویژه تشكر می كند.
كمی دورتر میز ضیافتی از هندوانه، شربت و خرما برای پذیرایی از بانوانی كه برای نخستین بار مقرر است یك بازی فوتبال رسمی را از نزدیك ببینند، چیده شده، كیسه زباله هم وسط صف گذاشته اند تا پوست هندوانه ها و لیوان های پلاستیكی را داخلش بیندازند. صف جلو می رود. دختربچه ای كه همراه خواهرش و با یك بلیت وارد مجموعه شده اند با استرس زیاد قدم برمی دارد. تا به او می گویم نفس عمق بكش، بغضش می تركد. می ترسد خواهرش را راه دهند و او بیرون بماند. برای بار دوم بلیت ها چك می شوند و هر دوی آنها در شلوغی ها سوار اتوبوس می شوند. به كسی اجازه نمی دهند از جلوی در تا جایگاه ورود زنان پیاده برود. یكی از مأموران می گوید برای امنیت خودتان این كار را كردیم.
صدای تشویق زنان یك لحظه هم در اتوبوس قطع نمی گردد. اتوبوس جلوی تونل چهار ترمز می كند. برای سومین بار بلیت ها چك می شوند. باركد برخی از بلیت ها تا پنج بار هم جلوی دستگاه قرار می گیرد تا بتواند آنرا بخواند و در آهنی تونل باز شود. مرحله بعدی بازرسی بدنی است. كوهی از بطری های آب معدنی جلوی بازرسان دپو شده است. در این قسمت اجازه عكاسی وجود ندارد. برای بازرسی بدنی سخت گیری زیادی نمی گردد چون بیشتر بانوان با عنایت به سفارش هایی كه مردان در فضای مجازی داشتند، حتی كیف هم با خودشان نیاورده اند.
پس از عبور از این جایگاه، زمینِ سبزرنگ آزادی پشت دیوارهای نم كشیده و پوسته پوسته پیدا می شود. برخی از زنان با فریاد خوشی تا صندلی ها می دوند. كمتر كسی طبق شماره صندلی نشسته است.
نیروهای انتظامی همه جا مستقرند. لیدرهای زن با كاورهای نارنجی ایستاده اند تا تماشاگران را هدایت كنند.
صدای فریاد و تشویق از همان ابتدا بالاست. تمام عكاسان مطبوعاتی پشت به زمین بازی، دوربین هایشان را به سمت جایگاه بانوان گرفته اند. دو جایگاه دیگر را هم برای بانوان باز می كنند تا آنهایی كه پشت در مانده اند، داخل شوند. با ورود ورزشكاران دو تیم صدای تشویق ها اوج می گیرد.
از بلندگوی ورزشگاه صدایی می گوید: خانم ها و آقایان...
بازی آغاز می شود، هیچ كس توهین نمی كند، هیچ كس سنگ یا اشیای دیگری داخل زمین پرتاب نمی كند، هیچكس عقاید كسی را زیر سوال نمی برد، مادری كه عكس فرزند شهیدش را روی صفحه موبایلش گذاشته در كنار دختر جوانی كه لاك قرمز به ناخن هایش زده، همه و همه كنار هم نشسته اند تا بازی ملی كشورشان را از استادیوم ۱۰۰ هزار نفری آزادی ببینند. مردها هم، حتی آنهایی كه با دختران و همسران خود آمده اند، كمی دورتر از جایگاه زنان، نحوه تشویق ایسلندی را به آنها یاد می دهند.
ورزشكاران با انرژی ای كه از تماشاگران زن و مرد می گیرند، پشت سر هم گل می زنند و شادی شان را با هم به اشتراك می گذارند.
بین دو نیمه، خیلی از بانوان صندلی هایشان را برای خریدن خوراكی ترك می كنند. بر خلاف آنكه می گفتند برای خرید از بوفه فقط پول نقد داشته باشید، بوفه ها مجهز به دستگاه كارتخوان هم هستند. آب معدنی های ورزشگاه هم با همه جا فرق دارند؛ بسته بندی های ساندیسی.
آزادی برای ورود بانوان هیچ چیز كم ندارد. حتی دستشویی ها هم به دستمال كاغذی مجهز شده اند البته سطل زباله نیست!
گرچه نمازخانه ورزشگاه كوچك است اما زنان زیادی به نوبت وارد آن می شوند و پس از خواندن نماز، در جای خود می نشینند.
یكی از مأموران زن پس از تذكر به تماشاگرانی كه سیگار می كشند، پاشنه كفشش را كه خوابانده، با اشاره نشانم می دهد و می گوید: «ببین. هشت ساعت است كه سر پایم. بعضی خانم ها اصلا همكاری نمی كنند و توقع دارند دفعه بعد هم به استادیوم راهشان بدهند. سلامتی خودشان كه اهمیت ندارد، فضای دستشویی را هم پر از دود سیگار كرده اند و سلامتی دیگران هم برایشان مهم نیست. تمام هیكلم بوی سیگار گرفته است.» همین جا حرفش را قطع می كند و به یكی از تماشاگران تذكر می دهد كه حجابش را درست كند.
با شروع نیمه دوم باردیگر صدای تشویق ها اوج می گیرد. با ضربه كریم انصاری فرد و گل هشتم به كامبوج، برخی تماشاگران با تیم كامبوجی كه فقط یك تماشاگر دارد همدردی می كنند. یكی از تماشاگران به دوستش می گوید: «دیگه بسه، گناه دارن. بذارن یه گل هم كامبوجیا به ما بزنن!»
پس از ۱۴ گلی كه تیم ملی ایران به كامبوج می زند، ورزشكاران ایرانی نزدیك جایگاه بانوان می شوند و از آنها بابت تشویق تیم ملی تشكر می كنند.
زنان زباله هایشان را جمع می كنند و به امید ورود باردیگر به آزادی، ورزشگاه را كه به بهترین شكل انرژی شان را آنجا تخلیه كرده اند، ترك می كنند.
بیرون از ورزشگاه همه نوع وسیله نقلیه ای مهیاست تا بانوان را به صورت رایگان تا مترو برساند.
همه نسل ها از خردسال یك ساله گرفته تا آنهایی كه با استادیوم آزادی همسن هستند، یكی از شهرستان و یكی با پای شكسته خودش را از كشور عمان به ایران رسانده تا آزادی در ۱۸ مهر ماه ۹۸ فقط شاهد یك بازی با ۱۴ گل نباشد بلكه مشاركت بالای اجتماعی یك جامعه را ببیند؛ جامعه ای كه زنان آن توانستند فوتبال را در كنار مردان را تماشا كنند.




منبع:

1398/07/20
14:27:20
5.0 / 5
4279
تگهای خبر: جامعه , جوان , دستگاه , زنان
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۴
جوان بین Javanbin
javanbin.ir - حقوق مادی و معنوی سایت جوان بین محفوظ است

جوان بین

اخبار جوانان و نوجوانان