چرا بچه دار نشدن مد شده است؟

چرا بچه دار نشدن مد شده است؟ به گزارش جوان بین به احتمال زیاد شما هم زوج هایی را می شناسید كه هر وقت بحث بچه داری می شود، قاطعانه می گویند تصمیم گرفته اند هیچ وقت بچه دار نشوند. علل زیادی هم برای تصمیمشان می آورند. بعضی معتقدند بچه دارشدن غیراخلاقی است چون آدم دیگری را وارد این دنیای كثیف می كند. برخی علل محیط زیستی یا مسائل مربوط به سلامت را مطرح می كنند، اما جامعه شناسی كاركشته می گوید احتمالاً مهم ترین دلیل، نوعی از تربیت است كه آدم ها را به جای استقبال از سختی ها و مقاومت دربرابر آنها به توجه بیش ازحد به خودشان فرا می خواند.



به گزارش جوان بین به نقل از ایسنا، «ترجمان علوم انسانی» در ادامه به نقل از فرانك فوردی در اسپایكد نوشت: فرق است بین كسی كه تصمیم می گیرد بچه نیاورد، و كسی كه این دیدگاه را می پذیرد كه مادری و بچه به دنیا آوردن ذاتاً ایراد دارد.

آدم ها همیشه درباره‌ی بچه دار شدن و تعداد بچه هایشان تصمیم می گرفته اند. این جور مسائل تصمیم هایی شخصی بوده اند، نه اطلاعیه ای درباره‌ی اهمیت و معنای اخلاقیِ آوردن بچه های جدید به دنیا.

ولی امروزه قشر مهمی از جامعه، تصمیمشان برای بچه دار نشدن را مثل یك نظر سیاسی قاب بندی و عرضه می كنند. حالا نوعی ایدئولوژی انسان گریز به وجود آمده است كه خصومت با آن هایی را كه تصمیم می گیرند بچه بیاورند ترویج می كند، و در كنارش میل روزافزونی وجود دارد كه تصویری منفی از مادری ترسیم شود.

ایدئولوژی ضدِ زادوولد به دو شیوه ترویج می شود. این دو شیوه از هم متمایز اما اغلب به هم مربوطند. اول آنكه ادعا می شود فرزندآوری و فرزندپروری اساساً تجربه هایی منفی اند كه باید به كسی كه می خواهد دست به آن بزند اخطار سلامت داد. دوم آنكه استدلال می شود بچه داشتن، غیرمسئولانه است چون بچه های جدید تهدیدی ضد محیط زیست هستند.

گویا این ایدئولوژی اثرگذار هم شده است: ارقام جدید نگران كننده ای كه دفتر آمار ملی انگلستان منتشر می كند نشان می دهند كه نرخ زاد و ولد در انگلستان و ولز به كمترین مقدار خود از سال ۱۹۳۸ تا امروز رسیده است. در سال ۲۰۱۸، به ازای هر هزار نفر ۱۱.۱ نوزاد زنده به دنیا آمده اند كه ركورد پایین ترین نرخ را زده است.

آیا مادری چیزی طبیعی است؟

یكی از طریق هایی كه امروزه برای مشروعیت زُدایی از جایگاه اخلاقی مادری به كار می رود، ایده ای است كه می گوید انتظارِ جامعه از زنان به جهت اینكه بچه داشته باشند، یك جور تحمیل غیرطبیعی و اجبارآور است. این روایت آنچه را گاهی «ناچاری مادرانه»۱ می نامند زیر سؤال می برد و اعلام می كند كه مادری برای زنان نقشی طبیعی نیست. تریز شكتر در متنی كه درباره‌ی فیلمش به نام «زندگی به اصطلاخ خودخواهانه‌ی من»۲ نوشته است، می گوید علاقه داشت یك واقعه نگاری بكند از «اوج گیری جمعِ روزافزونی از خانمهایی كه بچه نمی خواهند و این شعار را قبول ندارند كه مادرشدن مهم ترین (و طبیعی ترین) نقش زن است». فیلمِ «تابوشكن» شكتر ضد «ناچاری مادرانه» است: این فیلم صدای آن جمعی است كه بنیادی ترین ایده های ما درباره‌ی هویت زنانه را به چالش می كشند، همچون یك دانشجوی نوزده ساله كه مصمّم است لوله هایش را ببندد، زنی كه تأسفش از مادرشدن را «افشا می كند»، بنیان گذاران یك جمعِ سالخورده از اقلیت های جنسی، و یك كنشگر حقوق تولیدمثل كه درمان های باروری ناموفقش سبب شد زندگی اش متحول شود.

شكتر می گوید هدفش به چالش كشیدن دنیایی است «كه در آن زنانگی به فرزندپروری گره خورده است». فیلم او جمع بندی نكته های كلیدی ای است كه فعالان ضد زادوولد مطرح می كنند. این فیلم می گوید كه مادری ربط چندانی به هویت زن ندارد، و پشتیبان این ادعاست كه تأسف از مادرشدن شایع است. در نهایت هم به تلویح از برتری اجتماع های بی بچه می گوید.

روایت ضد زادوولد می خواهد مادری را همچون تله ای نامطلوب و ناخوشایند ترسیم كند. در سال های اخیر، مفسرّان فراوانی بوده اند كه با توسل به عبارت «تأسف مادرانه»۳ روی این ایده دست گذاشته اند كه خیلی از مادران وانمود می كنند از زندگی شان راضی اند، اما در خفا تأسف می خورند كه بچه دار شده اند.

یك مقاله‌ی كانادایی با عنوان «من از بچه داشتن متأسفم» می گوید كه این حس و حال روزبه روز مرسوم تر می شود. این مقاله توجه مخاطب را به یك گروه ۹ هزار نفره‌ی فیسبوكی با همین عنوان «من از بچه داشتن متأسفم» جلب می كند. مؤلف مقاله خوشحال است كه تابوی «تأسف پدر و مادرها» بالاخره شكسته می شود. اخیراً همه، از بی بی سی («۱۰۰ زن ۲۰۱۶: والدینی كه از بچه داشتن متأسفند») تا مری كلر («درون جنبش روز افزون خانمهایی كه آرزو می كنند كاش هیچگاه بچه دار نشده بودند») تا تودیز پرنت («تأسف از مادری: با زندگی ام چه كرده ام؟») این تابو را پیش چشم عموم مردم آورده اند.

برخی اصرار دارند كه تأسف مادرانه شاید حتی شایع تر از آنی باشد كه فكر می نماییم. به گفته‌ی آنها، زنان بسیار زیادی در سكوت از این عارضه رنج می برند و احساس می كنند كه نمی توانند به كسی بگویند چه خطای بزرگی مرتكب شده اند. تیتر یك مقاله‌ی اعترافی اخیر در دیلی تلگراف به قلم یك مؤلف بی نام این بود: «من در خفا آرزو می كنم كاش هیچ وقت بچه دار نشده بودم».

این مصداقی معمولی از آن روند است. مؤلف می نویسد از مخمصه ای كه در آن گیر افتاده ناراضی است و از آن اوقاتی می گوید كه «صدای آهسته ای در مغزم زمزمه می كند كه اگر بچه نداشتم زندگی رؤیایی ام را می زیستم». او اضافه می كند: «به خاطر این رازی كه در سینه دارم احساس می كنم خیلی تنهایم».

همین كلمه‌ی «راز» غالباً به كار گرفته می شود، كه بدون شك می خواهد بگوید تأسف مادرانه شایع تر از آنی است كه تصور می نماییم. همینطور به كارگیری این واژه می خواهد نوعی مشوق هم باشد تا زنان بیشتری را ترغیب كند كه داستانشان را با بقیه به اشتراك گذارند. به همین خاطر، در انتهای مقاله‌ی اعترافی دیلی تلگراف، دبیران این عبارات را درج كرده اند: «آیا از بچه دار شدن تأسف می خورید؟ و آیا حاضرید به آن اعتراف كنید؟ به گفت وگوها در گروه فیسبوكی زنان تلگراف بپیوندید».

ولی اگر تأسف مادرانه حقیقتاً یك راز است، رازِ خیلی آشكاری شده است. این روزها بحث درباره‌ی تأسف مادرانه در سراسر دنیا بسیار رایج شده است. در سال ۲۰۰۹، روانكاو فرانسوی كورین می یر كتاب پرفروشش بی بچه: ۴۰ دلیل خوب برای مادر نبودن۴ را منتشر نمود. در سال ۲۰۱۶، بی بی سی می یر را در لیست الهام بخش ترین ۱۰۰ زن دنیا جا داد. آلمان به صورت خاص پذیرای مسأله‌ی تأسف مادرانه بوده است.

كتاب سارا فیشر با عنوان دروغ شادی مادرانه۵ روایتی دلهره آور از آن وحشت هایی عرضه می كند كه به گفته‌ی وی در پدیده‌ی مادری پیش می آید. كتاب براندازی مادر۶ به قلم آلینا برونسكی و دنیز ویلك ضد آن ایده آل سازی سنتی از مادری در آلمان نوشته شده است. همین كه هشتگ RegrettingMotherhood# (تأسف از مادری) در سال ۲۰۱۷ در آلمان ترند شد از آن حكایت می كند كه این دغدغه حرف دل بخش هایی از آن جامعه است.

در برخی موارد، منتقدان «نرمال سازی» مادری نه تنها خویش را افشاگر رازی كثیف می دانند، بلكه پا را از این هم جلوتر گذاشته و فعالانه می كوشند به مادران كمك كنند تا از تصمیم هایشان فاصله بگیرند. اورنا دونات، مؤلف كتاب تأسف خوردن بر مادری۷ (۲۰۱۵) می گوید هدف اثرش كمك به مادرانی بود كه «آرزو می كنند كاش مادری برای همیشه نیست و نابود می شد».

پس لاجرم به این جمع بندی می رسیم كه عموم نظرات مطرح شده درباره‌ی تأسف مادرانه صرفاً به دنبال توصیف این پدیده نیست، بلكه دنبال بهنجار سازی آن است. از زاویه‌ی دید این ناظران امر بهنجارِ جدید همانا پیوند مادری با تأسف است، نه پیوند مادری با احساسات مثبت.

بیگانگی با والد بودن

بهنجار سازیِ «تأسف مادرانه» به یك روند گسترده تر گره خورده است كه تولد و بزرگ كردن بچه ها را نوعی زحمت شاق می داند كه بهتر است از آن اجتناب شود. یعنی اصل این ایده كه بزرگسالان مسئولیت نسل های جوان تر را بر عهده بگیرند یك عُرف تاریخ مصرف گذشته بشمار می رود كه با سبك زندگی افراد سرشلوغ و موفق تعارض دارد.

انصراف از والد شدنْ میلی است كه تقصیرش غالباً به گردن دشواری های مالی می افتد. در اسپانیا و ایتالیا می گویند كه پدیده ای كه اصطلاحاً به آن «سندرم گهواره‌ی خالی» می گویند، به خاطر تعهدات مالی و زمانی ای است كه بچه دارشدن به دنبال می آورد. ولی این تبیین چندان موجه نیست، چون در بسیاری نقاط دنیا، بیگانگی امروزی با زاد و ولد در بین اقشار مرفه هم به اندازه‌ی افراد كمتر بهره مند جدی است.

در كره‌ی جنوبی هم كه پایین ترین نرخ زاد و ولد را در كشورهای عضو سازمان همكاری و توسعه‌ی اقتصادی در منطقه‌ی آسیا اقیانوسیه دارد، صدای جنبش NoMarriage# (نه به ازدواج) بسیار بلند است. یك شبكه‌ی جدید به اسم ای ام آی اف («نخبگانِ بی تأهل، من دارم جلو می روم»۸) بازتابی از همین حس وحال است. جای تعجب ندارد كه پیشبینی می شود امسال تعداد فوت شدگان در كره‌ی جنوبی بیشتر از تعداد متولدین باشد.

در چین، زوج هایی را كه تصمیم می گیرند بچه دار نشوند غالباً دینك می نامند: «دو درآمد، بی بچه»۹. گزارش شده است تعداد زوج هایی كه اعتقاد دارند بچه ها سبك زندگی شان را محدود می كنند و بس، در چین رو به افزایش است. واژه‌ی بی خیال مترادف این دورنمای بی بچه شده است.

در طول تاریخ، از زنان انتظار داشته اند كه وقتی پا به بزرگسالی گذاشتند، مادری را بپذیرند و بچه به دنیا بیاورند. این انتظار هنوز رایج است. ولی الان نگاه منفی به مادری هم به مصاف آمده است كه می گوید بچه دار شدن، بلندپروازی های زن را عقیم می گذارد و كیفیت زندگی اش را می كاهد.

غالباً می گویند كه عامل بیگانگی جامعه‌ی قرن بیست ویكم با بچه داشتن، شوق زنان به استقلال بیشتر است. گاهی هم اوج گیری روحیه‌ی ضد زادوولد را به نفوذ فمینیسم گره می زنند. این موارد شاید در تبلور حال وهوای ضد زادوولد نقش داشته باشند، ولی عوامل قدرتمندتر دیگری هم در كارند.

یك اتفاق مهم آن است كه نگاه به جنبه های فراوانی از وجود بشر از دریچه‌ی بیماری رایج شده است. خصوصاً نوعی از اجتماعی شدن بر جوان ها اِعمال می شود كه آنها را تشویق می كند مسائل و مشكلات وجود (درد، سرخوردگی، فشار، اضطراب) را از دریچه‌ی روان شناسی ببینند. آنها بگونه ای بزرگ شده و آموزش دیده اند كه از فشارها یا تجربه های چالش برانگیز یا ناراحت كننده مصون باشند. شیوه‌ی فعلی اجتماعی شدن، به جای آنكه ظرفیت كودكان در كسب استقلال را پرورش دهد، جوانان را تشویق می كند كه نسبت به «آسیب پذیری شان هوشیار» باشند.

در چنین شرایطی، توجه جوان ها از شوق بزرگ شدن، به عهده گرفتن نقش های بزرگسالان، و پذیرفتن وظیفه و مسئولیت، به چیزهای دیگر معطوف می شود.

این یكی از دلایلی است كه زنان (و مردان) جوانِ بیست و چند ساله مدعی اند كه بچه نمی خواهند. آن هم هیچگاه. بدون شك برخی از این جوان ها در بُرهه ای تغییر نظر می دهند و تصمیم می گیرند بچه دار شوند. اما شیوه‌ی مطمئن و قاطعانه ای كه در ابراز امیالِ ضد زایش خود دارند از آن حكایت می كند كه الان معتقدند پرهیز از فشار پدر و مادر شدن كاملاً معقول و منطقی است.

جنبش ضدانسان گرایانه ضد تولد

یك دكترین ضدانسان گرایانه هم بر بیگانه شدن برخی اقشار جامعه‌ی غربی از مادری صحّه می گذارد: این دكترین، بشریّت را نه چاره مشكلات دنیا، كه علت این مشكلات می شمارد.

در دهه های اخیر، بخش عمده ای از جنبش محیط زیست گرا به سمتِ شعارهای تندوتیزِ انسان گریز رفته است. به گفته‌ی بعضی از آنها، انسان ها نوعی سرطان اند كه به جان محیط زیست افتاده اند. پیروان مكتب بوم شناسی ژرف نگر۱۰ مدعی اند كه بشریت از راه ایدئولوژی انسان مَدار كه طبیعت را منبع سود و فایده برای انسان می شمارد، باعث تباهی سیاره مان شده است. انسان ها غالباً در نقش انگل ترسیم می شوند، و این امر هم محدود به افراد تندرو و حاشیه ای نیست.

مایكل میچر، وزیر سابق دولت حزب كارگر، گفت انسان ها نوعی «ویروس» هستند كه تن زمین را مبتلا به بیماری می كند. جیمز لاولاك، مبدع مشهور «فرضیه‌ی گایا»۱۱، می گوید انسان ها «از برخی جهات شبیه نوعی ارگانیسم بیماری زا یا سلول های یك تومور یا غده رفتار می كنند». متعاقباً، به گفته‌ی لاولاك، تعداد ما افزایش یافته است و «گونه‌ی انسان حالا چنان زیاد شده كه به ناخوشی جدی ای برای سیاره مان تبدیل شده». او نتیجه می گیرد كه «گایا از طاعون آدمیان در رنج است».

در غرب، لابی های كنترل جمعیت سرگرم انتقاد از آن هایی اند كه خانواده های بزرگی دارند، چنان كه برچسب «مسئولیت ناپذیری زیست محیطی» به آنها می زنند. با بچه دارشدن، خصوصاً اگر تعداد بچه ها زیاد باشد، مثل یك جنایت اقلیمی برخورد می شود. شاهزاده هری، در آن نسخه ای از مجله‌ی وُگ كه همسرش مگان مركل دبیرش بود، همین هفته این ایده را اعلام نمود و وعده داد كه تحت لِوای پایداری اقلیمی فقط دو بچه بیاورد.

از این منظر، یك انسان اضافه یعنی یك عالَم انتشار بیشتر كربن. كه ظاهراً بنابراین بهتر است این انسان های اضافه اساساً به وجود نیایند. به تعبیر تراست جمعیت بهینه۱۲ (كه نامش را به «جمعیت مهم است» تغییر داده است)، «یك آدم ناموجود هیچ رد پای زیست محیطی ای ندارد؛ صرفه جویی وی در انتشار كربن فوری و كامل است».

و الآن با كنشگران تغییرات اقلیمی مواجهیم كه جنبش برث استرایك۱۳ را شكل داده اند. آنها تصمیم گرفته اند كه «به خاطر وخامت بحران اقلیم شناختی و بی عملی فعلی قوای حاكم در مواجهه با این تهدید وجودی» فرزندآوری را كنار بگذارند. وب سایت این جنبش اعلامیه های شخصی از جانب كسانی را منتشر می كند كه فكر می كنند به دنیا آوردن بچه خطاست. آلتا، ۳۹ ساله، می گوید:

اولویت شوهرم و من این است كه از آوردن یك بچه‌ی دیگر در شرایط تحمل ناپذیر آینده از قبیل موج های گرما و خشكسالی پرهیز نماییم، خصوصاً كه می بینیم بچه ها همین امسال دارند در هند و پاكستان در نتیجه‌ی موج های گرما جان می دهند.

امروزه سلبریتی ها هم این ایده را تأیید می كنند كه بچه آوردن یك جور جنایت ضد محیط زیست است. مایلی سایرس می گوید نسل هزاره «نمی خواهد تولید مثل كند چون ما می دانیم زمین از پس این دفعه برنمی آید».

البته جنبش برث استرایك افراطی ترین و حزن انگیزترین جلوه از این فرهنگ ضدانسان گرایانه ای است كه بر مَدار منفی نگری و بدبینی می چرخد. آنچه ایشان را به این نتیجه می رساند كه اگر آدم ها از بچه دارشدن دست بكشند دنیا جای بهتری خواهد شد، صرفاً تعلق خاطر عمیقشان به محیط زیست نیست، بلكه انسان گریزی شان هم در آن نقش دارد. در نگاه آنها، بچه ها آلاینده های سیاره اند. این دیدگاه دقیقاً با همان حس وحالی جور درمی آید كه والدشدن را هدفی نامطلوب و «مشكل آفرین» می بیند.

تا همین اواخر، بچه ها لطف خدا و بركت زندگی شمرده می شدند. حالا، افراد زیادی می گویند كه بچه نداشتن لطف و بركت است. در نهایت، دلیل این بی ایمان شدن به روح بشر، نه اقتصادی می باشد و نه زیست محیطی. بلكه موتور اصلی این جنبش ضد زادوولد آن است كه این اقشارِ جامعه امروزه به سختی می توانند معنایی به منظور زندگی بیابند. بازیابی اعتمادمان به روح بشر و فضایل قدیمی بشری، بهترین پادزهر برای این چرخش ضد بچه دار شدن است.

پی نوشت ها:

• این مطلب را فرانك فوردی نوشته است و در تاریخ ۹ آگوست ۲۰۱۹ با عنوان «The turn against motherhood» در وب سایت اسپایكد انتشار یافته است. وب سایت ترجمان آنرا در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۹۸ با عنوان «چرا بچه دار نشدن مُد شده است؟» و ترجمه‌ی محمد معماریان منتشر نموده است.

• فرانك فوردی (Frank Furedi) استاد بازنشسته‌ی جامعه شناسی در دانشگاه كنت است. عمده‌ی شهرت او به خاطر تحقیقاتی است كه درباره‌ی جامعه شناسی ترس، آموزش و بچه داری انجام داده است. سیاست ترس (Politics of Fear) و ترس چطور كار می كند؟ (How Fear Works) از كتاب های اوست. وب سایت ترجمان تابحال چندین مطلب از فرانك فوردی ترجمه و منتشر نموده است كه «تاریخ پنهان سیاست های هویتی» و «ابلهان كتاب باز» از جمله‌ی آنها هستند. انتشارات ترجمان علوم انسانی هم یكی از كتاب های فوردی با عنوان قدرت خواندن؛ از سقراط تا توییتر، را ترجمه و منتشر نموده است.

[۱] maternal inevitability

[۲] My So-Called Selfish Life

[۳] maternal regret

[۴] No Kids: ۴۰ Good Reasons Not to Be a Mother

[۵] The Lie of Maternal Happiness

[۶] The Abolishment of Mother

[۷] Regretting Motherhood

[۸] Elite Without Marriage، I Am Going Forward

[۹] Double Income، No Kids

[۱۰] Deep Ecology: یك فلسفه‌ی بوم شناسی و محیط زیستی كه می گوید موجودات زنده، فارغ از آنكه به درد انسان بخورند یا خیر، ارزش ذاتی دارند [مترجم].

[۱۱] Gaia hypothesis: این فرضیه مدعی است كه سیاره‌ی زمین مثل یك موجود زنده، دارای حیات است [مترجم].

[۱۲] Optimum Population Trust

[۱۳] BirthStrike: به معنای اعتصاب زایمان یا تولد [مترجم].





منبع:

1398/07/21
14:42:22
5.0 / 5
4500
تگهای خبر: آموزش , ازدواج , اقتصاد , بحران
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۲
جوان بین Javanbin
javanbin.ir - حقوق مادی و معنوی سایت جوان بین محفوظ است

جوان بین

اخبار جوانان و نوجوانان