از ساعت خوش تا دورهمی روایت بقا در تلویزیون

از ساعت خوش تا دورهمی روایت بقا در تلویزیون جوان بین: کارنامه مهران مدیری فقط تاریخ طنز تلویزیون نیست، بلکه حکایتی از تطبیق یک هنرمند با قدرت، محدودیت و سلیقه متغیر مخاطب در چهار دهه گذشته است.


وقتی دوربین ژانت، دختر دانشجوی عکاسی را موقع عکس گرفتن از گل ها و گل فروشی ها در بازار می دزدند، امیر که بهمراه پدرش گلفروشی دارد، دزد را تعقیب می کند و دوربین ژانت را پس می گیرد. امیرِ فیلمِ «دیدار» محمدرضا هنرمند همان مهران مدیری است. البته مدیری ۲۶ ساله. این نخستین تصویری است که از او روی پرده های سینما نقش می بندد، بازیگری که چهره اش برای مخاطبان تلویزیون نسبتاً آشنا به نظر می رسد؛ اما آن زمان هنوز کسی نمی دانست یکی از چهار نفر اصلی کمدی بعد از انقلاب خواهد شد و شاید یکی از سیاسی سازترینشان.
او از حوالی نوجوانی روی صحنه تئاتر رفت و تا روزهای ابتدایی دهه هفتاد برای تبدیل شدن به یک سلبریتی منتظر ماند. البته در آن دوران به آدم هایی شبیه او سلبریتی نمی گفتند و لفظ سوپر استار کلمه دقیق تری برای بازیگر و کارگردانِ مجموعه های پرواز ۵۷ و ساعت خوش است. وقتی مدیری پرواز ۵۷ را به تلویزیون تحویل داد، سید محمد هاشمی مدیر وقت تلویزیون، داشت کم کم وسایلش را از اتاقش در طبقه فوقانی سازمان صدا وسیما جمع می کرد و صندلی را به علی لاریجانی ۳۶ ساله واگذار می کرد. بیراه نیست اگر بگوییم نخستین کارگردانی مهران مدیری مصادف است با پایان مدیریت ۱۲ ساله سید محمد هاشمی بر سازمان صدا وسیما و این یک آغاز سیاسی برای ماجرایی ۳۱ ساله است.

صداوسیما بدون توقف!


مدیری از معدود کارگردانانی است که با تمام مدیران تلویزیون در ۴۰ سال گذشته کار کرده است؛ از سید محمد هاشمی تا پیمان جبلی. با این همه مدیری رکورد تولید اثر را در دوران علی لاریجانی به ثبت رسانده است و ۱۰ سریال و برنامه را از ۲۴ بهمن ۱۳۷۲ تا ۳ خرداد ۱۳۸۳ ساخته. ساعت خوش، سال خوش، جنگ ۷۷، ۷۷+۱، ببخشید شما، پلاک ۱۴، نود شب، طنز ۸۰، پاورچین و نقطه چین ده سریال و برنامه هایی هستند که در بازه این ده سال پخش شده اند و وی در مجموع چیزی نزدیک به ۸۵۰ قسمت را ساخت و روانه آنتن کرد. مدیری در آن سال ها باوجود آنکه در شروع کار و با ساعت خوش با واکنش شدیدی مواجه گردید اما بمرور زمان اعتمادها را جلب کرد و محرومیت ها هم به پایان رسید و مدیری در قامت اجرا و ساخت برنامه های آیتمی کارش را تا پایان دهه هفتاد ادامه داد.
مدیری تا برنامه طنز ۸۰ گونه ای از برنامه سازی را ادامه داد که از چند جهت روی جامعه اثر گسترده ای گذاشت. در شماره ۵۱ مجله گزارش در اردیبهشت ۷۴، در مطلبی با عنوان کوسه و ریش پهن نوشته می شود: «ایشان در قالب برنامه «ساعت خوش» و نیز برنامه های ویژه نوروزی توانسته است چنان ذهن خرد و کلان را اشغال کند که حالا کمتر کسی به یاد کلاه قرمزی می افتد. حالا به جای «اکشال نداره» و «مگه چیه» خرد و کلان می گویند «کف کردم»، «روشن شدی» و… و اگر کسانی باور دارند که این برنامه ها یک رویداد هنری و فرهنگی است، گو باشند. سیما را چه شده که از تفریط روز گذشته به افراط امروز کشانده شده است؟ اگر به این نتیجه رسیدند که «ساعت خوش» و «سال خوش» بر خلاف باور کارشناسان مسایل آموزشی و اجتماعی، برنامه های بی ضرر، سرگرم کننده و آموزنده است، مراتب را جهت عبرت عموم اعلان کنند.» ساعت خوش در آن بازه زمانی بعنوان ضدفرهنگ ترسیم می شود و از اساس آن شکل از کمدی آیتمی که جامعه و رفتارهای مردم را مورد نقد قرار می داد، با واکنش های شدیدی از جانب جامعه مواجه گردید، با این همه، نکته پنهان شده در مدلِ کاری مدیری تداومی است که وی در آن شکل از برنامه سازی دنبال می کند.
مدیری در برنامه های نخستین خود مثل پرواز ۵۷ شکلی از کمدی موقعیت در تئاتر را به تلویزیون می آورد و در ساعت خوش رفته رفته دوربین را به بیرون از صحنه می برد و مدلِ کمدی آیتمی را تغییر می دهد. در شروع امر کارهای داریوش کاردان و مدیری از هم قابل تشخیص نیست و برخی او را گرته بردار از کاردان می دانند؛ اما هر چه جلوتر می رود لحن مدیری از کاردان فاصله می گیرد. لحن مدیری تندتر و در ساخت آیتم جسورتر است و جسارت وی در شوخی کردن با افراد و چهره ها (شوخی با منوچهر نوذری) پیدا می شود. مدیری نهایت این جسارت را در «ببخشید شما؟» به خرج می دهد. برنامه ای که از تولیدات متفاوتِ شبکه تازه تأسیس سه شمرده می شود و مدیری را از شبکه دو به این شبکه منتقل می کند.

ورود به دهه هشتاد و ری برند مدیری


با ورود به دهه هشتاد، مدیری هم رویکردش را تغییر می دهد. او بعد از چند سال بعنوان بازیگر به سینما باز می گردد و در توکیو بدون توقف بازی می کند و به موازات آن پروژه های نود شبی و اپیزودی را به جای تولیدات آیتمی دنبال می کند. مدیری فضای تلویزیون را از تولیدات آیتمی اشباع می بیند و از سویی بالا آمدن کمدی سازهای داستانی همچون عطاران که پیش ازاین با وی در کارهای آیتمی همراهی می کردند را می بیند. از طرفی آشنایی مدیری با برادران قاسم خانی نیز مزید بر علت می شود مدیری از آیتم سازی بسمت اپیزودی ساختن پیش می رود و با این جابه جایی عصر کمدی های آیتمی در تاریخ تلویزیون پایان می پذیرد (البته بعد از این رفت وآمدها خنده بازار هم تولید می شود که تنها تولید موفق آیتمی بعد از دهه هشتاد است).
مدیری در دهه هشتاد مواجه با یک تغییر مدیریتی هم می شود و به موازات آن رئیس جمهوری و فضای سیاسی کشور هم تغییر می کند. از طرفی تغییرات فرهنگی هم شدت می گیرد و تلویزیون خودش را مکلف به رویکرد واکنشی در نسبت با این تغییرات می بیند. مدیری برای آنکه پویایی اثرش حفظ شود به تولید کاملا داستانی روی نمی آورد و تولید نود شبی را به سریال های ۲۰ و ۳۰ قسمتی پیوسته ترجیح می دهد. قاسم خانی ها در متن هایشان واکنشی نسبت به اتفاقات جامعه نشان می دهند و مدیری هم آنرا به تصویر می کشد. پاورچین بدل به نقطه اوج کارنامه کاری مدیری می شود و تمام جامعه متأثر از پاورچین می شود. پاورچین دایره واژگانی خلق می کند و خیلی زود به ادبیات روزمره وارد می شود. مدیری در دومین تلاشش در این فضا نقطه چین را می سازد که آن هم با اقبال مخاطب مواجه می شود.
مدیری بعد از پاورچین تلاش می کند شیوه متفاوتی از تولید را با جایزه بزرگ امتحان کند؛ اما حاصلش اصلاً به کیفیت پاورچین نیست و به اندازه باقی کارهای او دیده نمی گردد. مدیری هم خیلی زود مدار تولیداتش را با بازخوردها تنظیم می کند و جهان خلق شده در پاورچین را تکمیل می کند و شبهای برره را می سازد. شبهای برره خیلی زود بدل به نقطه اوج کارنامه مدیری در تلویزیون و حتی نقطه اوج مدیر تازه نفس سازمان یعنی عزت الله ضرغامی بدل می شود.
مدیری در کنار سروش صحت، رامبد جوان و رضا عطاران بعنوان ۴ نفر اصلی کمدی دهه هشتاد و نود شمسی شناخته می شود. مدیری در دوران ضرغامی و لاریجانی به رغم برخی درگیری ها، نگاه های سازمان را هم در تلویزیون پیاده می کند و آن چیزی را که تلویزیون نیاز دارد به تصویر می آورد؛ از شوخی های سیاسی (مثل شوخی با تحصن مجلس ششم در نقطه چین) گرفته تا شوخی با معضلات فرهنگی که تلویزیون نیاز به فرهنگ سازی در آن حوزه ها را داشت. آن چه در کارنامه مدیری واضح است رابطه او با سازمان از دهه هفتاد تا اواسط دهه هشتاد به سود همه است، هم مردم سرگرمی مناسب می بینند و هم مدیری آن چیزی را می سازد که دوست دارد.

دبل شیفت پارادایم


مدیری در دوران ضرغامی ۵ سریال می سازد و حدود ۱۸۴ قسمت را به صداوسیمای ضرغامی ارسال می کند. او بعد از اتمام ساخت شبهای برره و توقیف آن، آغاز به عبور از تولیدات اپیزودی می کند و بمرور زمان با باغ مظفر، مرد هزار و دو هزار چهره مدل ساخت آثارش را عوض می کند. این خصوصیت ثابت تمام کارنامه کاری مدیری است او هر ۵ تا ۱۰ سال یکبار مدل ساخت سریالش را تغییر می دهد. با این همه مدیری در اواسط دهه هشتاد، رویکردش را نه در کیفیت اثر بلکه در بستر انتشار تغییر می دهد و در نمایش خانگی با قهوه تلخ می آید. قهوه تلخ واکنشی می شود در مقابل تولیدات ماهواره ای و سریال های ترک و خیلی زود مدل مصرف خانوارهای ایرانی را تغییر می دهد. مدیری در گیر و دار همین تغییر بستر، لحنش را شدیدتر می کند و نزدیک شدنش به خط قرمزها را هم شدیدتر می کند.
این تغییر بستر مدیری ۷ سال به طول می انجامد و در نهایت و با در حاشیه به تلویزیون باز می گردد. مدیری در این ۷ سال باردیگر مدلهای مختلف آثار را تکرار می کند و از تولیدات اپیزودی گرفته تا آیتمی را امتحان می کند. با این همه او متوجه می شود که میزان مخاطبی که می شود در تلویزیون به دست آورد از سی دی ها و سوپر مارکت ها جذب نمی گردد. مدیری به تلویزیون باز می گردد و در حاشیه را کار می کند و بعد از آن، دورهمی را به آنتن می برد. عملکرد مدیری در دوران مدیریت سرافراز بر سازمان در نهایت با ۲ سریال و شروع دورهمی (۱۵۰ قسمت) تمام می شود و دوران ساخت دورهمی ادامه پیدا می کند. در این میان مدیری رفت و برگشتی به سینما و کارگردانی دارد که حدودا هیچکدام مدیری را در کارگردانی به یک سازنده موفق بدل نمی نماید. مدیری به موازات ساخت دورهمی حضورش در نمایش خانگی را بعنوان سریال ساز ادامه می دهد و دوره علی عسگری با حدود ۲۱۳ قسمت ساخته شده برای دورهمی تمام می شود.

تغییرات اغراق آمیز یا بحران میان سالی


مدیری از دوران مدیریت سرافراز و بعد از آن هفت سال میل اگزجره ای بسمت استفاده غلوآمیز از رنگ و نور و ساخت تیپ پیدا می کند. این روند در نمایش خانگی شدیدتر است و اوجش به قهوه پدری می رسد سریالی که با واکنش منفی و شدید مخاطبان مواجه می شود و در کنار جایزه بزرگ بعنوان یکی از ضعیف ترین تولیدات کارنامه کاری او بدل می شود. مدیری باوجود تمام قهر و آشتی ها بعد از ۱۴۰۰، فصل آخر دورهمی را در قالب مسابقه به اتمام می رساند و باردیگر فاصله اش با صدا سیما بیشتر می شود. فاصله گرفتن او از سازمان هم تلویزیون را وارد دوران مخاطب نزولی می کند و هم کیفیت تولیدات مدیری را بشدت کم می کند. اسکار ادامه پیدا نمی کند، گل یا پوچ خلاقیتی را از مدیری طلب نمی کند و سریال ها هم دیگر جذاب نیستند. سازمان هم که رویکردش در سلبریتی زدایی جواب نمی دهد و باید خطوط قرمز را به قرمز یواش تغییر بدهد. بنابراین مدیری باردیگر باز می گردد که با شش ماهه، همان کاری را که با درحاشیه انجام داد و به تلویزیون بازگشت امتحان کند و با مرد سه هزار چهره هم احتمالا آنرا ادامه خواهد داد.
مدیری در ده سال گذشته انتخاب های اشتباه بسیاری داشته، از تمرکز روی خوانندگی تا ساخت سریال هایی که آنرا می شود جدا از کارنامه او فرض کرد. سریال هایی که در مدل شوخی کردن فاصله ای جدی با تولیداتی دارد که قاسم خانی ها و الوند برای او می نوشتند. حالا مدیری تیم نویسندگانش را هم تغییر داده تا با نگاه تازه به سازمان بیاید. سازمان هم به نظر باید برای آنکه مدیری کیفیت بالاتری را در سریال هایش نشان دهد، تعدادی از سخت گیری های محتوایی را کنار گذاشته و به یک عقلانیت مشترک با مدیری برسد. عقلانیتی که به نظر می آید نیاز پویایی یک سازمان رسانه ای و کارگردانش باشد. سازمانی که حالا به درستی فرصت تجربه کردن را به کارگردان ۵۸ ساله اش داده است.
منبع: روزنامه فرهیختگان
بطور خلاصه او پس از اتمام ساخت شب های برره و توقیف آن، شروع به عبور از تولیدات اپیزودی می کند و بمرور زمان با باغ مظفر، مرد هزار و دو هزار چهره مدل ساخت آثارش را عوض می کند. با این همه او متوجه می شود که میزان مخاطبی که می شود در تلویزیون به دست آورد از سی دی ها و سوپر مارکت ها جذب نمی گردد. سازمان هم که رویکردش در سلبریتی زدایی جواب نمی دهد و باید خطوط قرمز را به قرمز یواش تغییر بدهد.
1404/10/03
12:04:19
5.0 / 5
5
تگهای خبر: آثار , آموزش , بازی , بحران
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۴
جوان بین Javanbin
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

javanbin.ir - حقوق مادی و معنوی سایت جوان بین محفوظ است

جوان بین

اخبار جوانان و نوجوانان - رسانه ای برای اندیشه های جوان - جوان بین: صدای نسل آینده