همبستگی ملی باید تبدیل به گفتمان شود

همبستگی ملی باید تبدیل به گفتمان شود به گزارش جوان بین، . اینترنشنال را ایران اینترنشنال نمی دانم؛ این توهین به ایران است. هیجان همبستگی را به شعور تبدیل نکنیم، همه چیز دود می شودتنابنده را تکفیر کردند، حالا عزیزش شهید شده؛ این یعنی جنگ!



به گزارش جوان بین به نقل از خبرگزاری مشرق

، رضا رشیدپورِ این روزها، به چه چیزی شناخته می شود؟ وی در سه هفته اخیر، به یکی از چهره های اصلی ایکس(توییتر) فارسی بدل شده، واکنش های پی درپی در رابطه با تهاجم اسرائیل داشته و هر توئیتش محل بحث های محافل مختلف سیاسی و فرهنگی قرار گرفته است. ممکن است ما هم با بعضی از این مواضع موافق نباشیم اما با این وجود، در زمانه آتش بس هستیم و گفتگو، زمانیکه باید مواضع روشن و ناگفته ها گفته شود، چهره ها پشت تریبون قرار بگیرند و گفتگو کنند.
کسی که اعلام می کند می خواهد با ترامپ گفتگو کند و این دومین رئیس جمهوری است که او خودش را در برابرش قرار دهد. رشیدپور در همان روزهای ابتدایی جنگ یکی از نخستین برنامه های واکنشی نسبت به رویدادهای دفاع ۱۲ روزه را می سازد.
در ادامه این گفتگو را بخوانید:
*با شنیدن صدای جنگنده ها چیزی در دلم فرو ریخت *رضا رشیدپور را در این چند سال با کنش مندی و فعالیت هایش در فضای مجازی می شناسیم. یکباره جنگی به ما تحمیل شد و شما هم ذیل مفهوم «وطن» آغاز به فعالیت کردید. برای نخستین سؤال، می خواهم برگردیم به همان روز اول. از لحظات اولیه ای بگویید که متوجه شدید اسرائیل به کشورمان حمله کرده است. آن ساعات اول برای شما چطور گذشت؟

برای من که مدام اخبار و تحلیل ها را دنبال می کنم، حمله یا شروع جنگ خیلی دور از انتظار نبود؛ در دقایقی که خبر تیک آف جنگنده ها به گوشم رسید - چون من عادت دارم نیمه شب با خواندن کتاب سر می کنم- کنارش هم اسپیسِ ایکس (فضای گفت وگومحورِ اپلیکیشن ایکس) روشن بود و داشتم گوش می کردم. خبر عبور جنگنده ها از آسمان منطقه را شنیدم. بدون اغراق باید بگویم که چیزی در قلبم فرو ریخت. مثل بسیاری از هم وطن های دیگر که در آن لحظه متوجه شروع جنگ - تا چند دقیقه دیگر - شدند، دلشوره گرفتم. نمی توانم کتمان کنم که دلهره و دلشوره عجیبی در وجودم شکل گرفت.



*جنگ؛ بازگشت هویت ملی و همبستگی فراموش شده
*وقتی جنگ آغاز شد و بعد از گذر از شوک اولیه، کم کم واکنش ها هم شکل گرفت. بعنوان یک هنرمند وقتی این واکنش ها را دیدید، چه احساسی داشتید؟ این که همه کنار هم ایستادند، برای شما چه معنایی داشت؟
در کنار همه تلخی هایی که جنگ داشت، من فکر می کنم که به میزان قابل توجهی به هویت ملی ما و به همبستگی ملی مان انسجام و جان باردیگر بخشید که بشدت و بشدت محل تامل است و باید این فرصت بی نظیر را - نمی خواهم بگویم کم نظیر- مسؤلان امر قدر بدانند. ببینید، من اصولا جنگ را پدیده ای درست نمی دانم. یعنی تا جایی که امکان دارد باید از جنگ پرهیز کرد؛ اما وقتی جنگ اتفاق می افتد باید ببینیم از آنچه چیزی عایدمان شده است. خب، در کنار صدمات و لطمات فراوانی که دیدیم و غیرقابل انکار است، یکی از نتایج بدون شک آن، تقویت هویت ملی و بازگشت حمیت و همبستگی بین ایرانیها بوده است. راستش را بخواهید، من سال هاست - شاید از سال نودوپنج و شش که در برنامه «حالاخورشید» مدام به کلیدواژه های هویت ایرانی، جغرافیای ایرانی و مردم ایران تاکید می کردم- در لایه های مختلف ذهنم به این مساله فکر می کردم که چرا ما به این سرعت داریم گرفتار انشقاق می شویم و اختلاف سلیقه های عقیدتی، اجتماعی و فرهنگی، به جای این که سبب تضارب آرا بشود، دارد ذات هویت ایرانی را نشانه می گیرد.
در کنار همه تلخی هایی که جنگ داشت، من فکر می کنم که به میزان قابل توجهی به هویت ملی ما و به همبستگی ملی مان انسجام و جان باردیگر بخشید که بشدت و بشدت محل تامل است و باید این فرصت بی نظیر را - نمی خواهم بگویم کم نظیر- مسؤلان امر قدر بدانند.

* کرختی جمعی؛ حاصل فریادهایی که شنیده نشدند
*طبیعی بود اگر واکنش ها در حد استوری هایی مثل «نه به جنگ» باقی می ماند، اما یک طیف مثل شما واکنشی صریح تر نشان داد. خیلی زود هم رفتید سراغ تولید رسانه ای. چه شد که همه چیز این قدر سریع و بی پرده پیش رفت؟ چرا تصمیم گرفتید با یک دوربین ساده و رودررو با مردم صحبت کنید؟ انگار این جنگ سرد، واکنش گرم و معمولی نمی طلبید.
تحقیر شدند، برچسب ها و انگ های مختلف به آنها زده شده هم از سوی عده ای که سلیقه ناهمگون داشته اند هم از سوی نهادهای مختلف و این ترس و اضطراب کم کم جای خودش را به کرختی و بی حسی داد و واویلا، ما به بی حسی زمانی رسیدیم که حساس ترین مقطع تاریخی کشورمان است و تجاوز به خاک این کشور انجام شده.
این خیلی سؤال درستی است. ببینید ما گرفتار یک کرختی جمعی، یک عدم واکنش به هرچیز در جمع، در توده به یک بی حسی، به یک باری به هر جهت بودن گرفتار شده بودیم که ریشه همه این ها را باید در نوعی فریاد زدن و شنیده نشدن ارزیابی کرد.
شاید تحلیل من برایتان تلخ باشد ولی لایه های مختلف مؤثر اجتماعی بارها مطالبه کردند، بارها روشنگری کردند، بارها فداکاری کردند، اما بسیار زود به فراموشی سپرده شدند یا اصلاً در بدو امر مطالبه شان با پرخاش روبه رو شده، دیده نشدند، تحقیر شدند، برچسب ها و انگ های مختلف به آنها زده شده هم از سوی عده ای که سلیقه ناهمگون داشته اند هم از سوی نهادهای مختلف و این ترس و اضطراب کم کم جای خودش را به کرختی و بی حسی داد و واویلا، ما به بی حسی زمانی رسیدیم که حساس ترین مقطع تاریخی کشورمان است و تجاوز به خاک این کشور انجام شده.




*وقتی وجدان شخصی بلندتر از ترس ها فریاد می زند

به قول شما عده ای واکنش نشان دادند اما شاید به اندازه ای که انتظار داشتیم نبود. من به آنها حق می دهم. به آن هایی که قبل ها واکنش نشان داده بودند و مورد تحقیر و تخریب و واکنش های پرخاشگرانه قرار گرفته بودند. به آنها حق می دهم، اما من یک چیز را در زندگی شخصی و حرفه ایم یاد گرفتم: چیزی که بدانم درست است با همه هزینه هایش انجام می دهم. قبلاً هم فکر می کنم این را ثابت کردم؛ هرچیزی که به نظر خودم درست بیاید همه هزینه هایش را هم پرداخت می کنم.
در این مورد هم همینطور بود. من احساس کردم صرفا با یک استوری و یک «آخ مردم ایران گفتن»، وظیفه من تمام نمی گردد. مدت ها این مردم به من لطف کردند تا اگر یک جایگاه نصفه نیمه ای در فضای رسانه ای دارم آنرا به دست بیاورند (و از تریبون من حرف هایشان را بزنند). ازاین رو بر خودم وظیفه می دانستم که در جواب لطف مردم، فریادم را بلندتر کنم و از خانه مردم، از حیثیت مردم، از هویت مردم دفاع کنم و منتی هم به گردن کسی نیست. این کمترین وظیفه ای بود که من باید انجام می دادم.
*در این مدت بازخوردی هم از مردم گرفتید؟
بله، فارغ از انتظارم بود این حد از لطفی که مخاطبان و بینندگان به برنامه «شرایط خاص» کردند. جالب است برایتان بگویم شرایط خاص فقط با پنج شماره کارش را انجام داد و تماماً هم از هزینه شخصی بود. یعنی هیچ کسی بابت تولید شرایط خاص چه بچه های فنی، چه نویسنده ها، چه خودم خدای ناکرده از جایی ریالی دریافت نکردیم. انگار که چون حرف دل بود (و بنابر آن گفته که) هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند، بسیار واکنش های مثبتی دیدیم، یعنی بدون اغراق می توانم بگویم هیچ واکنش منفی از گروههای مختلف فکری ندیدیم. هرچه بود لطف و محبت و تشویق به ادامه راه بود که خب به فضل الهی همان گونه که خودم هم آرزو می کردم شمارگان زیادی نداشت و در همان شماره پنج، خدا را شکر به پایان رسید.




*مرجعیت رسانه ای را دودستی تقدیم کردیم
*از همان شروع جنگ، دیدیم که شبکه ایران اینترنشنال خیلی واضح کنار اسرائیل ایستاد. بسیاری از هنرمندها هم در واکنش، در کمپین هایی ضد این شبکه شرکت کردند. شما هم در برنامه تان خیلی روشن و بی پرده با مردم در رابطه با این مساله صحبت کردید. حالا بعنوان کسی که سال ها در رسانه فعالیت داشته، دوست دارم نظرتان را در رابطه با عملکرد این شبکه ضدایرانی بدانم. چه شد که تصمیم گرفتید در برنامه تان وارد این بحث شوید و برای روشن شدن مبحث قدم بردارید؟
ما چه کردیم که مخاطب ما، خانواده ایرانی ما می نشیند در منزل و یک تلویزیونی مثل اینترنشنال را نگاه می کند و اخبار آنرا اخبار موثق می داند و تحلیل هایش را تحلیل های متقن می داند! خب حتما ایراد از ماست.
ببینید در مورد شبکه اینترنشنال دوست ندارم ایران را کنار نامش بگذارم. اجازه بدید برای شرحِ حرفم از این مطلب استفاده کنم که از کوتهی ماست که دیوار بلند است. اگر یک جست وجوی ساده بفرمایید؛ (هشدار درباره) تقدیم دودستی مرجعیت رسانه ای بارها در گفت وگوهای من بوده. رسانه مثل پدافند می ماند. یعنی ما به همان اندازه که خرج پدافند می نماییم باید خرج رسانه هم بکنیم. رسانه ای که بتواند بر محور مردم، با مطالبات مردم، دور سر مردم بچرخد. ما آیا چنین رسانه ای در ایران داریم؟
نخیر نداریم. تعدادی شبکه تلویزیونی داریم که درنهایت بی سلیقگی، با کمترین جذابیت و خیلی دور از مطالبات مردم دارند کار می کنند و تعدادی خبرگزاری رسمی که وظیفه شان انتشار رسمی اخبار است. ازاین رو مرجعیت دست چه کسی می افتد؟
تعداد کانال های تلگرامی که با بهره گیری از جذابیت های عامه مرجعیت تولید می کنند، تعدادی شبکه ماهواره ای خارج از ایران که با سوار شدن روی موج مطالبات مردم، مرجعیت رسانه ای درست می کنند. پس به جای این که صرفا به تحقیر و صرفا به فحش دادن بسنده نماییم، هم اکنون وقت اینست که بیاییم این طرف معادله را ببینیم. ببینیم ما چه کردیم که مخاطب ما، خانواده ایرانی ما می نشیند در منزل و یک تلویزیونی مثل اینترنشنال را نگاه می کند و اخبار آنرا اخبار موثق می داند و تحلیل هایش را تحلیل های متقن می داند! خب حتما ایراد از ماست.
حتماً ما نتوانستیم. آیا پس از این جنگ هم به این نتوانستن که به نظرم نتوانستن تعمدی است (ادامه می دهیم؟). اساسا اگر ما بخواهیم می توانیم. ما این همه انسان فرهیخته در حوزه رسانه در ایران داریم. این همه جوان پویا و توانا در ایران در حوزه رسانه داریم. چه ایرادی دارد چند تا از این شبکه های تلویزیونی را برون سپاری کنند؟ مثلا به برخی از هنرمندها و به برخی از اهالی فرهیخته رسانه. هم به خدا هزینه شان کمتر می شود، هم شاید درآمدزایی داشته باشد برایشان و هم این که به شکلی این بحث مرجعیت رسانه ای در ایران ترمیم شود.

*ضرورت پیوند هیجان ملی با تحلیل هویت و فرهنگ روزمره
*این روزها برای همه ما همبستگی ملی خیلی مهم شده. جالب است که حتی خود مردم هم در فضای مجازی ویدئوهایی برای این همبستگی می سازند. به نظر شما به جهت اینکه این حس همبستگی حفظ بشود، هرکدام از ما بعنوان یک ایرانی چه وظیفه ای داریم؟

همبستگی از یک پیش زمینه هیجانی شروع می شود و اگر این پیش زمینه در ادامه به چهارچوب و منطق همبستگی تبدیل نشود، آن هیجان فروکش می کند و آش همان آش و کاسه همان کاسه. ازاین رو بزرگان جامعه و اقشار تأثیرگذار، استادان دانشگاه، هنرمندان عالی رتبه باید این هیجان را با منطق همبستگی، با تحلیل هویت ملی و با تطبیق فرهنگ با عادات و رفتار روزانه و مسایل علمی مختلف در این زمینه بپردازند تا این هیجان تبدیل به یک شعور منطقی برای ادامه همبستگی باشد وگرنه متأسفم که بگویم مثل یک هیجان زودگذر شاید فراموش شود و ما این فرصت مغتنم را خدای ناکرده از دست بدهیم.
بنابراین تقاضا می کنم از حکمرانان در درجه اول و در درجه دوم از فرهیختگان جامعه که در تبدیل این هیجان به منطق و انتقالش به جامعه کمک کنند که ان شاءالله رهیافت و برون یافت این هیجانی که در اینروزها بوجود آمده است، یک همبستگی پایدار بین سلایق مختلف فکری و سبک های مختلف زندگی با تأکید بر ایران باشد.




*تنابنده را تکفیر کردند، حالا عزیزش شهید شده؛ این یعنی جنگ!
*در این بین واکنش هایی هم از سمت هنرمندان دیدیم. بعضی ها عزیز از دست دادند، مثل آقای تنابنده که برادرزاده شان شهید شد. مطمئناً بسیاری از مردم حقیقت را درک کردند، اما به نظرم هنوز هم نیاز است که بیشتر گفته شود. شما بعنوان یک کنشگر فرهنگی، از این به بعد چه روشی را برای روشن تر کردن این مساله انتخاب می کنید؟ و در ادامه اش، می خواهم بدانم چه چیزی به مردم می خواهید بگویید؟

اولاً باید بگویم چون من در تهران نبودم نتوانستم به مجلس ختم برادرزاده عزیز محسن بروم. ازاین رو از راه رسانه شما به محسن تنابنده عزیز و خانواده اش تسلیت می گویم. به محسن زمان ساخت پایتخت چقدر از گروههای فکری مختلف حمله شد. تندروهای مذهبی نما تکفیرش می کردند و کسانیکه با جمهوری اسلامی زاویه دارند او را به مزدوری متهم می کردند و حالا چنین فردی از نزدیک ترین عزیزانش هزینه داده و جزء شهدای جنگ شمرده می شود.
همین مثال نشان میدهد که جنگ و خشونت یعنی چی؟ نمی دانم رسانه چقدر می تواند این کلمات را بازتاب دهد اما ما باید بپذیریم که تعداد منتقد و حتی مخالف نسبت به جمهوری اسلامی ایران در داخل کشورمان عددش کم نیست. آنها هم باید بدانند راه در خشونت نیست. باید حرف مردم را در مباحث کارشناس محور، در مباحث امنیت ملی محور بشنوید و بدانید که ایران ۹۰ میلیون نفری، شکل هم نیست. شاید هزاران سلیقه وجود دارد، هزاران سبک زندگی وجود دارد، هزاران راه وجود دارد برای رسیدن به سعادت خانوادگی. به قول فیلم مارمولک: «به اندازه هر کسی یک راهی برای رسیدن به خداوند هست.»
ما اگر این تکثر در افکار عمومی، تکثر در سلیقه ها را زیر چتر امنیت ملی جمع نماییم و به آن احترام بگذاریم و حقوق شهروندیشان را تأمین نماییم و نیازهای آنها را رفع نماییم، آن موقع کسی به موشک و جنگ سلام نخواهد کرد و در درون از جنگ بیزار خواهد شد نه صرفا با پروپاگاندا و شعار دادن.


*محسن چاوشی و شجاعت در شکستن مارپیچ سکوت
در مورد آقای محمود کریمی هم که به نظرم آن چند ثانیه ای که در روح و جان من را خلق کردند، هم خدمت بزرگی به تسکین آلام مردم داغ دیده بود و هم این که به نظر من یک تنوع و جذابیتی بود که بسیار از آن لذت بردم.*واکنش محسن چاوشی و بعدتر محمود کریمی در روزهای محرم، خیلی مورد استقبال قرار گرفت. همه این واکنش ها کنار هم سبب تشکیل یک همبستگی ۹۰ میلیونی شد. می خواهم نظر شما را در رابطه با این واکنش ها بدانم.

کار محسن چاوشی که فوق العاده بود و شکستن مارپیچ سکوت بود. محسن چاوشی در شرایطی به این کار اقدام نمود که واقعا باید تحسینش کرد. بسیار مانیفست درستی را در ترانه اش انتخاب نمود و می دانم آدم باهوشی است. حتما خودش هم می دانست که احتمالا مورد حمله بعضی از گروههای فکری قرار خواهد گرفت اما محکم ایستاد، ترانه اش را منتشر نمود و عقیده خودش را فریاد زد. ما اگر به این باور برسیم که عقیده هزینه دارد، اگر فکر نماییم عقیده مان را نمی توانیم مطرح نماییم، ازاین رو بهتر است که خودمان را یک آدم پوشالی بدانیم، ولی اگر عقیده داریم باید بابتش هزینه پرداخت نماییم. حالا –بلاتشبیه- خودم در اوایل بحث عرض کردم، من هرچیزی که عقیده داشته باشم درست است اعلامش می کنم و روی موضعم می ایستم حتی اگر هزینه ای برایم داشته باشد.




در مورد آقای محمود کریمی هم که به نظرم آن چند ثانیه ای که در روح و جان من را خلق کردند، هم خدمت بزرگی به تسکین آلام مردم داغ دیده بود و هم این که به نظر من یک تنوع و جذابیتی بود که بسیار از آن لذت بردم.
*تلویزیون جلوی پخش برنامه من را گرفت؛ اما من عقب نکشیدم!
*اگر تصمیم بگیرید باردیگر به تلویزیون برگردید و اثری تولید کنید، باز هم سراغ برنامه هایی مثل «شرایط خاص» می روید یا ترجیح تان بسمت قالب های گفت وگومحور است؟

در مورد تلویزیون نخستین بار از رسانه شما عرض می کنم، وقتی که من توییت کردم حاضرم برنامه ای مثل شرایط خاص را در تلویزیون اجرا کنم، همه استقبال کردند. حتی این را برای نخستین بار می گویم. برخی از مدیران ارشد تلویزیون استقبال کردند و گفتند برنامه تولید شود و ما از آنتن شبکه سه پخش می نماییم. ساعت ۱۰ شب، ده ونیم شب اما نمی دانم اشخاصی که مانع می شوند، آن کسی که میل به همبستگی ندارد، چه کسی است؟
در آخرین دقایق گفتند تلویزیون عذرخواهی کرده و من هم واقعیتش نه بهم برخورد، نه انگیزه ام را از دست دادم چون تقریبا توقعم همین بود. من برنامه را ساختم و آقای شکوری عزیز از فیلیمو به من گفت چون هم اکنون اینترنت و فیلترشکن و این ها دشوار می باشد اگر در یوتیوب بگذاری احتمالا تعداد کمی می بینند، بده بگذاریم در فیلیمو که تعداد بیشتری ببینند. من هم با کمال میل فایلش را به آقای شکوری فیلیمو دادم و آنها هم محبت کردند و پخش کردند.

بیشتر بخوانید:


گفت وگو با ایرانگردی که شفاف ترین مواضع را درباره‌ی تهاجم رژیم جعلی گرفت الان هم نمی دانم با وجود برخی افراد اصلاً احتمال بازگشتی به تلویزیون وجود داشته باشد، اما تلویزیون را خانه خودم می دانم. تلویزیون را محل رشد خودم می دانم. تلویزیون برای من بسیار محترم است. در رابطه با برنامه گفت وگومحور هم فکر می کنم، هم اکنون دیگر تقریبا همه شبکه های تلویزیونی و حتی همه کانال های یوتیوبی درحال ساختن گفتگو هستند. دوست دارم اگر بخواهم برنامه ای برای تلویزیون تولید کنم، حتما چیزی شبیه شرایط خاص بسازم.

*شما در سالهای مختلف با شخصیت های سیاسی مهمی گفتگو داشتید. هم اکنون فکر می کنید در این شرایط، گفتگو با کدام شخصیت اهمیت بیشتری دارد؟ مایلید با چه کسی گفتگو کنید؟

فکر می کنم مخاطبان شما می دانند، تقریبا من با هرکسی که لازم بوده در ایران گفتگو کردم. هم اکنون دوست دارم از تریبون شما بگویم که من دوست دارم با دونالد ترامپ گفتگو کنم. چرا هیچگاه یک پرسشگر ایرانی مقابل دونالد ترامپ ننشسته برای گفتگو کردن؟ من از آقای ترامپ دعوت به گفتگو می کنم در هر کشوری هر کجا که بگویند. من آماده ام که بیایم و ۶۰ دقیقه با ایشان گفتگو کنم. از ایشان پرسش های مهمی دارم.
*شاید این سؤال عجیب به نظر برسد اما با چه کسی دوست ندارید گفتگو کنید؟

نخستین پیش شرط گفتگو اینست که شما بتوانی به چشم های طرف مقابل نگاه کنی. تنها کسی در دنیا که من حتما نمی توانم در چشمانش نگاه کنم، رئیس رژیم صهیونیستی است که طبیعتاً هیچگاه حتی نمی توانم به چشمانش نگاه کنم چه برسد به گفتگو کردن با او.
*در چنین شرایطی طبیعی است که همه نگران خانواده شان باشند و تلاش کنند آنها را از خطر دور نگه دارند. وقتی جنگ اتفاق افتاد، بیشتر از همه نگران کدام عضو خانواده بودید؟ چه طور نگرانی برای خانواده و تولید برنامه را با هم جمع کردید؟

والله نگران همه. همه ۹۰ میلیون نفر خانواده من هستند. خب ما در جزیره کیش بودیم و جالب است که اگر (آغاز جنگ) ۲۴ ساعت جابه جا می شد من در خارج از ایران می ماندم به جهت اینکه در یک سفر خارجی بودم. بمحض این که رسیدم به جزیره کیش جنگ آغاز شد و پروازها قطع شد و دیگر تهران هم نتوانستم بیایم. نگران خانواده ۹۰ میلیون نفری ام بودم. در خانواده خصوصی تر خودم، بیشتر از همه نگران مادرم بودم. چون طبیعتاً سنی هم ازشان گذشته و یک جنگ هشت ساله را هم تجربه کرده بودند.
*اگر سؤالی یا نکته ای باقیمانده و دوست دارید به آن اشاره کنید، ما مشتاقانه منتظریم.

امیدوارم کشورمان همیشه برای ایرانیها امن و امان باشد. همه مان یک خانواده ایم در یک خانه دور یکدیگر. خدا به ایرانمان آبادی و به مردم مان عشق و به سرنوشتمان روشنایی عطا کند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
1404/04/19
20:43:37
5.0 / 5
5
تگهای خبر: اینترنت , جامعه , جوان , حقوق شهروندی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۴ بعلاوه ۲
جوان بین Javanbin
جدیدترین ها

javanbin.ir - حقوق مادی و معنوی سایت جوان بین محفوظ است

جوان بین

اخبار جوانان و نوجوانان - رسانه ای برای اندیشه های جوان - جوان بین: صدای نسل آینده