حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمی گنجد
به گزارش جوان بین، حافظ به روشی حرف می زند که همه بتوانند با او رابطه برقرار کنند. او با هوشیاری و به عمیق ترین وجه تحت الشعاع متدولوژی قرآن قرار دارد.
به گزارش جوان بین به نقل از مهر، صد و نود و ششمین نشست مؤسسه میراث مکتوب به بزرگداشت لسان الغیب حافظ شیرازی اختصاص داشت. این نشست با سخنان اکبر ایرانی مدیر موسسه پژوهشی میراث مکتوب و گزارشی از کارهای این موسسه شروع شد. وی در ادامه این غزل از دیوان حافظ را خواند:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
سپس بهمن بنی هاشمی که مدیر جلسه بود، از ویکتور دنیل _استاد و پژوهشگر حوزه معماری و صاحب چندین اثر در این حوزه_ دعوت کرد تا به بیان سخنان خود بپردازد.
آندره گدار و ساخت مقبره حافظ
ویکتور دنیل سخنانش را با بیان رابطه بین معماری و ادبیات شروع کرد و توضیح داد چه طور بررسی این رابطه به انتشار کتاب «حافظیه و شعر گدار» منجر گردید. او اظهار داشت: ما اعتقاد داریم این آرامگاه تعبیر عینی شعر حافظ است به زبان معماری؛ کار آندره گدار کار بزرگی است، البته او همراهانی مثل علی اصغر حکمت داشته است.
در ادامه فیلم کوتاهی از سخنان گلنار تاجدار _همکار دنیل و استاد و پژوهشگر معماری_ پخش گردید که به بیان مبحث و مرور بر این کتاب پرداخت. او اظهار داشت: معماری حافظ معماری حس و مفهوم است، متون تاریخی نخست از توجه سلاطین صفوی و بعد نادرشاه به مزار حافظ می پردازند، ولی توجه کریمخان زند به این مقبره کریمانه تر بوده است.
تاجدار به تلاشی همزمان با برگزاری کنگره هزاره فردوسی در دوره پهلوی دوم و بخصوص کوشش علی اصغر حکمت برای ساخت مقبره ویران شده حافظ اشاره نمود، او که از بنای آرامگاه حافظ ناامید شده بود، تفألی به حافظ می زند و این غزل می آید: گر می فروش حاجت رندان روا کند... بدین سان امیدوار شده و سر انجام با همکاری آندره گدار و علی ثانی بنایی را کنار هم قرار گرفتند و این سه نفر، آرامگاهی را پدید آوردند که رابطه ای بی آلایش و صمیمی با همگان برقرار می کرد. وی ادامه داد: میتوان گفت معمار بنا، شعری برای شاعر سرود.
سپس ویکتور دانیل به نمایش تصاویری در رابطه با عناوین سخنانش پرداخت: ایجاز، فضا و صور خیال و حضورشان در طرح آرامگاه. او اظهار داشت: کل بنای آرامگاه یک ایوان است با گنبدی بر مقبره، این ایجاز مشترک بین مبحث بناست و مبحث شعر حافظ. گدار با ۲۰ ستون در ایوان و هشت ستون زیر گنبد یک کار مؤثر و موجز را ارائه نمود. او معنا را بر لفظ مقدم دانست. در مورد فضا او این توضیح را بیان کرد که فضا عمده تر از اجزای تشکیل دهنده یک سازه معماری است، مانند دیوارها و سقف و کف که یک اتاق را می سازند، اما آن چه به آن اتاق می گوییم فضای بین این اجزاست؛ معنا هم بین اجزای کلام قرار دارد.
صوَر خیال مبحث سوم او بود، و اظهار داشت: این آرامگاه ترجمان شعر حافظ است. مانند گنبد مسین بالای هشت ستون مقبره که گویی کلاه درویشان است، او کلاه درویشی را در مقابل تاج شاهی قرار داده است و همنشینی متضاد پدید آورده است. از زیر گنبد و بالای سنگ مقبره گنبد مینا دیده می شود، ستون ها کمی بیرون زده است و به گنبد حالتی ناپایدار می دهد، که بحث ناپایداری و گذر زمان را مطرح و القا می کند. زیر آن هشت بیت از غزل اوست که به رهایی از قفس اشاره می کند و اوج تمنای عرفانی اوست. همینطور در باغ پایین ابیات زمینی را می بینیم و هرچه به باغ بالا نزدیک تر می شویم ابیات آسمانی تر می شود.
وی اضافه کرد: به جز سنگ قبر که از دوره زندیه است، آندره گدار اشاره می کند که چهار ستون اصلی همان ستون های دوره زندیه است و ۱۶ ستون دیگر از اطراف گسترش یافته، در تصاویر می بینیم این ۴ ستون اصلی آرامگاه را قاب می گیرد، همینطور تعداد ۲۰ ستون اشاره به قرن ۲۰ هم دارند.
ویکتور دنیل در آخر سخنانش اظهار داشت: آرامگاه حافظ گلگشتی بود که پس از طراحی تعداد مراجعه کنندگانش بیشتر شد، اینجا هم می تواند تفرجگاه و پارک باشد و هم زیارتگاه.
بنیادهای دیالکتیک شعر حافظ
سخنران بعدی مهدی محبتی بود که بعد از معرفی آثار و بعضی مقالاتش از جانب بنی هاشمی، پشت میکروفن قرار گرفت. اوبه بنیادهای دیالکتیک شعر حافظ پرداخت و بعد از بیان معنای دیالکتیک در حوزه فلسفه به بیان دیالکتیک ادبی در حیطه نقد ادبی پرداخت که به بیان ذهنیت درونی شاعر می پردازد، و اظهار داشت: بعضی ادبا پنج نوع دیالکتیک از دل اشعار حافظ درآورده اند، اما این یک نوع بیشتر نیست. حافظ در جایی مساله یا طرحی را مطرح می کند و جای دیگر ضدش را می گوید و از دل آن سنتز را استخراج می کند. نکته اصلی این است که بدانیم این اشعار متن است یا گفتار؟ text یا speech؟
او با بیان گفتاری بودن متونی مثل قرآن و مثنوی، با اشاره به اهمیت تخاطب سخنانش را ادامه داد و به بیان تغییرات نظر مولوی در بیان مساله ای مثل جبر و اختیار پرداخت که به علت طولانی بودن طول گفتار روی داده است. وی ادامه داد: دیوان حافظ هم در ۴۰ سال سروده شده است، اما زمانمند کردن شعر حافظ امکان ندارد، او هم از گفتن و هم از نوشتن استفاده می نماید. هم آنرا می نویسد و هم می گوید.
محبتی به بیان مثال هایی از دیوان شمس و آثار ناصرخسرو پرداخت که میان گفتار و نوشتار تفاوت قائل بودند. همینطور نمونه هایی از بیان تفاوت های جبر و اختیار در شعر حافظ بیان کرد و اظهار داشت: بعضی می گویند او شیفته حال خوش است، و هرچه دلش بخواهد می گوید. نظر بعدی هم این است که نهایتا این ها شعر است و برخاسته از عواطف و ضرورتی ندارد نظم منطقی برای آنها درنظر بگیریم.
او اضافه کرد: هرکس بگوید حافظ این است اشتباه می کند و حافظ را کوچک کرده است، او باید خویش را به قدر حافظ بزرگ کند. حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمی گنجد. حقیقت تنها یک گزاره و در اختیار یک نفر نیست. حافظ به روشی صحبت می کند که گرفته شده از کتاب های دینی است بخصوص قرآن. و به روشی حرف می زند که همه بتوانند با او رابطه برقرار کنند. او با هوشیاری و به عمیق ترین وجه تحت تأثیر متدولوژی قرآن قرار دارد.
محبتی به تکرار مفاهیم عمیق در دیوان حافظ، دو قطبی سازی ظاهری برای ایجاد اثر و رسیدن به گزاره سوم ونمونه های بیتی آن اشاره نمود و اضافه کرد: ادبیات میدان تجربه آزادی است. تنها جایی که نمی توان آنرا محدود کرد هنر است و گل سر سبد آن ادبیات و موسیقی است!
او در آخر سخنانش این سخن از نیچه را یادآوری کرد که میگوید حافظ سیمرغ آسمان اندیشه بشری است.
نسخه ۸۰۱، قدیمی ترین نسخه خطی دیوان حافظ
سپس بهروز ایمانی به سخنرانی پرداخت و اظهار داشت: سخن و پژوهش در رابطه با شخص حافظ سخن بس است، بیاییم به مطالعات زمانه حافظ بپردازیم. او با نام بردن شعرای زمانه حافظ آنها را منابع الهام و تاثیر حافظ دانست، و سپس به بیان مبحث اصلی سخنرانی اش در رابطه با چاپ نسخه عکسی ۸۰۱ حافظ پرداخت که در سال ۱۳۹۴ به شکل اتفاقی پیدا شد، در حین جستجو برای نسخه ای از شاعری به نام عضد. او اظهار داشت: وقتی این کتاب را پیدا کردیم، با کمک موسسه میراث مکتوب این دیوان چاپ شد. این رویدادی مهمی تلقی میشد در زمینه حافظ پژوهی، بعد از آن آقای سهیل قاسمی این نسخه را اساس تصحیح خود قرار داد و با نسخه های دیگر سنجید. همینطور شهرام بهمنی هم این نسخه را اساس کار خود قرار داده و تصحیحی ارایه کرده که هنوز به بوته نقد کشیده نشده است.
ایمانی اضافه کرد: این نسخه حدودا ده سال پس از وفات حافظ (در سال ۸۰۱ هجری قمری) به دست کاتبی به نام ابرقویی کتابت شده، ابرقو کانون نسخه نویسی از دیوان حافظ بوده چون چند نسخه در دست است که در آنجا کتابت شده، این نسخه گره و دشواری بعضی ضبط ها را گشود.
وی اضافه کرد: یک حُسنی که این نسخه دارد این است که حاوی مقدمه محمد گلندام است، که او را جامع یا نویسنده دیباچه نامیده اند. اما دیباچه او به صورت کامل در دست نبود، در نسخه ۸۲۴ هم همچنین، در نسخه کتابخانه لاهور ۸۳۶ هم محمد گلندام را جمع کننده نسخه حافظ دانسته اند، با پیدا شدن این نسخه این مورد مشخص شد و وجود این دیباچه پذیرفته میشود، وجود فردی به نام گلندام اثبات می شود و با اطمینان می توانیم بگوییم این دیباچه برافزوده کاتبان نیست.
او در ادامه اظهار داشت: یکی دیگر از امتیازات این نسخه داشتن ۴۲۵ غزل است، که نشان میدهد اشعاری که در این نسخه نیست به شاعران دیگر منسوب است، در واقع با این نکته می شود اصالت این نسخه را ثابت کرد. غزلیات این نسخه برمبنای قوافی الفبایی تنظیم شده است.
این نسخه شناس با اشاره به اهمیت قدمت و اصالت اضافه کرد: می گویند هر قدمتی دلیل بر اصالت نیست، این حرف درست است و باید این نسخه را اعتبارسنجی کرد. به این صورت که این اشعار را با بوطیقای شعر حافظ و اندیشه او بسنجیم تا به شکل اشتباهی گرفتار تصرف در شعر حافظ نشویم. او ابراز امیدواری کرد زین پس در رابطه با آثار دیگر شاعران هم تحقیقات جدیدی صورت گیرد.
در پایان مراسم کلیپی از غزل خوانی علی موسوی گرمارودی که به دلیل کسالت در مراسم حاضر نشده بود، برای حاضرین پخش گردید و با گرفتن عکس دسته جمعی برنامه به پایان رسید. بطور خلاصه در باغ پایین ابیات زمینی را می بینیم و هرچه به باغ بالا نزدیک تر می شویم ابیات آسمانی تر می شود. اوبه بنیادهای دیالکتیک شعر حافظ پرداخت و پس از بیان معنای دیالکتیک در عرصه فلسفه به بیان دیالکتیک ادبی در حیطه نقد ادبی پرداخت که به بیان ذهنیت درونی شاعر می پردازد، و عنوان کرد: بعضی ادبا پنج نوع دیالکتیک از دل اشعار حافظ درآورده اند، اما این یک نوع بیشتر نیست. اما دیباچه او به شکل کامل در دست نبود، در نسخه ۸۲۴ هم همچنین، در نسخه کتابخانه لاهور ۸۳۶ هم محمد گلندام را جمع کننده نسخه حافظ دانسته اند، با پیدا شدن این نسخه این مورد مشخص شد و وجود این دیباچه پذیرفته میشود، وجود فردی به نام گلندام اثبات می شود و با اطمینان می توانیم بگوییم این دیباچه برافزوده کاتبان نیست.
منبع: javanbin.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب