حسین منزوی که نمی شناسیم
به گزارش جوان بین، بیشترین شعرهای آیینی منزوی سالی بعد از درگذشت اش، در دفتر فانوس های آفتابی انتشار یافته است. نوع نگاه و عواطف شاعرانه در این دو بخش از سروده های آیینی او، یکسان نیست.
خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان- علی تقوی پژوهشگر و عضو هیات علمی فرهنگستان هنر، شعر آئینی از همان سده چهارم هجری تا همین دوره معاصر، همیشه مورد توجه تعدادی از شاعران فارسی زبان بوده و پاره ای از احساسات و عواطف شاعرانه خودرا به تبیین معارف دینی و قرآنی و بیان ارادت خود به پیامبر اکرم (ص) و خاندان مکرّمش اختصاص داده اند. شعر آئینی در بین تعدادی از شاعران معاصر، بخصوص در چند دهه اخیر رواجی خیلی یافته است؛ بعضی از آنان بیشتر به آن شناخته شده اند و برخی در کنار سایر عواطف و مضامین شعری، اشعاری آئینی نیز سروده اند. از زمره شاعران اخیر، باید از حسین منزوی یاد کرد که بیشتر به غزل های عاشقانه اش شناخته شده و او را به درستی از پیشگامان غزل نو فارسی دانسته اند.
در میان دفترهای شعری شاعر که در همان سالهای زندگی اش انتشار یافت، شعرهای آئینی حضوری چشم گیر ندارد و گاه در تمام یا ابیاتی از سروده هایش به این مقوله توجه نشان داده است. بیشترین شعرهای آئینی شاعر، سالی بعد از درگذشت اش، در دفتر فانوس های آفتابی (۱۳۸۴) انتشار یافته است. نوع نگاه و عواطف شاعرانه در این دو بخش از سروده های آئینی او، یکسان نیست. بارزترین شعرهای آئینی او در بخش نخست، یا در حمد و نیایش خداوند است یا در تلمیح و یادآورد واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع). از غزل های شاعر در وصف و نیایش خداوند، غزل ۸۹ است. در این غزل، بنا به سنت شاعرانه و عارفانه، خداوند در مقام معشوق حقیقی تصویر شده است و عاشق برای دست یافتن به وصال او، باید با دلی پاره پاره، از خودی خود درگذرد: تویی آنکه عاشقت را دل پاره پاره باید به نشان عشقش از خون تن پرستاره باید نه هر آنکه دل ببازد به وصال می برازد که از او کشیده در خون، سر چوب پاره باید
اما یکی از تأثیرگذارترین شعرهای آئینی منزوی، غزل ۲۶۱ است که وصفی موجز و نمادین از شهادت امام حسین (ع) است. شاعر در یادکرد شهادت امام، یادی هم از خون به ناحق ریخته شده سیاوش می کند. درنظر او، امام اصل و جوهر همه جاودانگان تاریخ است و با شهادت خود، شرف و بزرگی را برای همه دلیرمردان به ارمغان آورده است. پس در شهادت چنین اسوه والامقامی، افزون بر رثا و گریستن، باید در آزادگی و حماسه آفرینی های وی سخن اظهار داشت: ای خون اصیلت به شتک ها ز غدیران افشانده شرف ها به بلندای دلیران جاری شده از کرب وبلا آمده وان گاه آمیخته با خون سیاووش در ایران ای جوهر سرداری سرهای بریده! وی اصل نمیرندگی نسل نمیران حدّ تو رثا نیست عزای تو حماسه است ای کاسته شأن تو از این معرکه گیران
دفتر فانوس های آفتابی دربردارنده ۲۳ شعر در حمد و ثنای خداوند و وصف قرآن و مدح و منقبت چهارده معصوم (ع) و مادر پیامبر اکرم (س) و حضرت زینب (س) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) است. هفده شعر از این مجموعه در چارچوب غزل است و پنج شعر در چارچوب مثنوی و یک شعر در چارچوب چهارپاره. البته از آنجاکه تعداد ابیات بعضی از غزل ها بیشتر از پانزده بیت است، بعضی از محققان به این دست سروده های وی عنوان «غزل – قصیده» داده اند. همین طور در سه غزل بعد از نُه بیت، بیتی با ردیف و قافیه ای مجزا و متفاوت آمده است. این سه غزل با ده غزل دیگر در وزنی یکسان، یعنی مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن، سروده شده است و این گمان را به ذهن متبادر می کند که شاید شاعر درصدد آن بوده است در نهایت ترکیب بندی در وصف و ستایش چهارده معصوم (ع) بسراید. این دفتر با غزلی با عنوان «تماشای ایزدی» شروع می شود و شاعر نظر به پاره ای آموزه های دینی و معرفتی به حمد و ستایش خداوند روی می آورد. بطور مثال، او نظر به آیاتی از قرآن کریم، ازجمله «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (یس: ۸۲) و «فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ» (بقره: ۲۴۳) اینگونه سروده است: گفتی شو و جهان همه شد و آنگه از فراز بیرق به نام خویش به بام جهان زدی گفتی بمیر و مُرد که تا مرگ را کنی دیباچه ای برای حیات مجدّدی
دومین غزل در وصف قرآن و اعجاز آن است. شاعر که قرآن را «کتاب عشق» می نامد، با اشاره به نام بعضی از سوره ها، می کوشد پاره ای از مفاهیم و معانی قرآنی را با مخاطب خود در بین بگذارد: ای معجز پیمبر مکّی که هر فصیح خیره است در فصاحت معجزنمایی ات جان جهان فدای تو باد ای کتاب عشق وی بی شمار چون منِ عاشق فدایی ات
شاعر در مثنوی «آینه تاریخ»، روایت گر سالهای نخستین رسالت پیامبر اکرم (ص) است، از آن هنگام که در غار حرا بر او وحی نازل شد. پس پیامبر چون خورشید بر شب گمراهی و خودپرستی زمانه چیره شد و خیلی از آداب و سنن دوران جاهلیت را برانداخت: اینک یتیم مکه حکم رهبری داشت از طرف حق نامه پیغمبری داشت می گفت جاء الحق و سر می داد هرجا فریاد «ان الباطل کان زهوقا» آزادی از زنجیرها آزاد می شد اوراق جهل و گمرهی بر باد می شد
غزل «پیله بهشت» نیز در نعت پیامبر اکرم (ص) است و شاعر با خطاب قرار دادن آن حضرت با عناوینی چون «خورشید مکه»، «ماه مدینه» و «رسول من»، از اطمینان خود بر پایمردی ایشان در روز رستاخیز می گوید. بلندترین شعر آئینی منزوی، مثنوی «آفتابی تازه» در وصف مادر پیامبر است. شاعر در این شعر از چشم انتظاری های آمنه (س) در پیش و بعد از تولد فرزند و وجود پر خیر و برکت آن حضرت، از همان سالهای کودکی می گوید. منزوی همین طور در نعت حضرت علی (ع) یک مثنوی و یک غزل سروده و ضمن اشاره به پاره ای از روایتها و احادیث، از همراهی آن حضرت با پیامبر و دلاوری ها و ایثارگری های وی یاد کرده است: علی ای میر پهلوان عرب زیر تیغت سر یلان عرب علی! ای پر و بال هم قفسان خود پر از درد و دردمند کسان ای در شهر علم مصطفوی علم سبز حلم مرتضوی
در دیگر شعرهای این مجموعه نیز شاعر می کوشد با تأکید بر داستانهای موجود، به توصیفی موجز از سیره و زندگی سایر معصومین و بزرگان دینی بپردازد و ارادت خودرا به ساحت آنان نشان دهد. ابیات زیر از واپسین شعر دفتر فانوس های آفتابی، با نام «باغ نرگس» در وصف و ستایش امام مهدی (عج) و بیان آرزوی شاعر در ظهور آن حضرت است: بامداد سحر که پر نگشوده است آفتاب می آیی و سمند تو را عشق در رکاب آری وجود حاضر و غایب شنیده ام ای آنکه غیبت تو پُر است از حضور ناب با شوق وصل دست ز عالم فشانده ایم جز تو به شوق ما، چه کسی می دهد جواب؟ برای تفصیل سخن و شناخت احوال و آرا و آثار حسین منزوی، نک: تقوی، علی، حسین منزوی، تهران، سوره مهر، ۱۴۰۲.
به اجمال، هفده شعر از این مجموعه در قالب غزل است و پنج شعر در قالب مثنوی و یک شعر در قالب چهارپاره. منزوی همچنین در نعت حضرت علی (ع) یک مثنوی و یک غزل سروده و ضمن اشاره به پاره ای از روایتها و احادیث، از همراهی آن حضرت با پیامبر و دلاوری ها و ایثارگری های وی یاد کرده است: علی ای میر پهلوان عرب زیر تیغت سر یلان عرب علی! ابیات زیر از واپسین شعر دفتر فانوس های آفتابی، با نام باغ نرگس در وصف و ستایش امام مهدی (عج) و بیان آرزوی شاعر در ظهور آن حضرت است: بامدادان سحر که پر نگشوده است آفتاب می آیی و سمند تو را عشق در رکاب آری وجود حاضر و غایب شنیده ام ای آنکه غیبت تو پُر است از حضور ناب با شوق وصل دست ز عالم فشانده ایم جز تو به شوق ما، چه کسی می دهد جواب؟
منبع: javanbin.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب