سرگذشت یك زن افغانستانی كارآفرین در ایران
به گزارش جوان بین در «نظم نوین جهانی» كشوری هست كه نیست؛ با جمعیتی قریب به ۷۱ میلیون نفر كه مردمش از نژادها و قومیت های متفاوتی اند، به زبان های گوناگون حرف می زنند و مذهب یكسانی ندارند و پرچمی ندارند و اگر داشتند شاید رنگش سرخ و سیاه می بود. روزانه ۳۷ هزار نفر به جمعیت این كشور كه جغرافیای ثابتی هم ندارد اضافه می شود؛ آدم هایی كه كمتر وجه مشتركی دارند اما یك درد میان تمامشان مشترك است: آوارگی.
قریب به ۷۱ میلیون نفر تا شروع سال ۲۰۱۹ در فرآیند بی انتها آوارگی، شهروندی «كشور آوارگان» را اجباراً دریافت كرده اند. طبق آمار سازمان ملل ۴۱ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در محدوده ی مرزهای كشور خود آواره اند و ۲۵ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر هم به كشورهای دیگر پناهنده شده اند. سه ونیم میلیون نفر دیگر هم درخواست پناهندگی داده اند. ۸۰ درصد آوارگان به كشورهای همسایه ی خود پناهنده می شوند.
جنگ و درگیری، خشونت و آزار، دلیل اصلی این آوارگی هاست. پس تعجبی ندارد كه نام كشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در این آمار بیشتر به چشم می خورد. بنا به آمار كمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، ۵۷ درصد پناهندگان جهان به سه كشور سوریه، افغانستان و سودان جنوبی تعلق دارند و در این میان افغانستان با دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر، رتبه ی دوم صدور پناهجو را دارد. همانطور كه آمار نشان می دهد، بیشتر پناهجویان افغانستانی یا به كشور همسایه - ایران - پناهنده می شوند یا دست كم برای رفتن به سایر نقاط دنیا از ایران گذر می كنند.
باید شكرگزار باشیم كه زندگی روی خوشش را به ما نشان داده. دست كم می توانیم در آسایش و امنیت، پای اینترنت پرسرعت بنشینیم و قصه ی آدم هایی را بخوانیم كه برای داشتن یك روزِ عادی، چند سال آوارگی را متحمل می شوند. در دنیایی كه تقریباً هر دو ثانیه یك نفر آواره می شود، «سر نگه داشتن» كار دشواری است!
جنگ هم تمامی ندارد. از جنگ مسلحانه كه زنده بیرون بیایی، نبرد طولانی و جان فرسای زندگی، ساختن و كسی شدن، همچنان ادامه دارد. برای كسی شدن باید جنگید؛ با حریف یا دشمنی كه نمی بینی. گاهی درون توست و گاهی در فضا معلق. اما بدون شك همیشه هست.
برای یك «پناهنده» همیشه میزبان «پناهِ» خوبی نیست. پناهجویان با دشواری ها و موانعی بیشتر از شهروندان كشور میزبان مواجهند. آزارها، تحقیرها، توهین ها و مشكلات ساختاری و حقوقی بسیاری سر راه آنهاست كه پیشرفت و جذب شدن در بافت جامعه ی میزبان را برایشان دشوار می كند. اما گاهی آدم هایی پیدا می شوند كه قدرتی فراتر از حد تصور ما و ساختارهایی كه چیده ایم از خود بروز می دهند.
«زینب شبان»، زنِ سی وچهارساله ی افغانستانی، یكی از آنهاست كه توانسته در نبرد زندگی ابتكار عمل میدان را در دست بگیرد. كسی كه روزی زیرِ برچسب «پناهنده» دسته بندی می شد، حالا خودش شده پناهِ چند خانواده. او پس از فوت شوهرش، كسب وكار موفقی راه انداخته و البسه ی بیمارستانی تولید می كند و از این راه به كاركنان افغانستانی و ایرانی، یاری می رساند.
وقتی شوهرش فوت كرد زینب مجبور شد وظیفه ی سنگین بزرگ كردن بچه هایش را خودش به عهده بگیرد: «مجبور بودم قوی و مثبت اندیش بمانم تا كارها خوب پیش برود؛ به همین خاطر به كارهایی كه بلد بودم فكر كردم تا روی چیزی كه می دانستم در آن خوبم تمركز كنم».
زینب جزء یك میلیون پناهنده ی افغانستانی حاضر در ایران است كه در جست وجوی امنیت و یك زندگی تازه، از ۴۰ سال درگیری در زادگاهشان به اینجا گریخته اند. دولت ایران از ادغام پناهندگان در بین جمعیت بومی به طرق مختلف حمایت می كند؛ زینب هم در نوزده سالگی به لطف یك دوره ی آموزشی فنی وحرفه ای استعدادش در خیاطی را پرورش داد و این زمینه ای شد به جهت اینكه زندگی اش را خودش بچرخاند و در كشوری كه میزبانی اش می كند روی پای خودش بایستد.
او با تاكید بر مهارتش در خیاطی یك برنامه ی كسب وكار طراحی كرد و برای گرفتن كمك به دفتر كمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در شیراز رفت. او می گوید: «زمانی كه بخاطر از دست دادن شوهرم عزادار بودم، فهمیدم كه اگر مقرر است از خودم چیزی بسازم، چیزی كه خودم واقعاً به آن افتخار كنم، الان وقتش است».
زینب شبان در كنار همسر دوم و فرزندانش (عكس ها از مرتضی نیكوبذل/UNHCR)
منبع: جوان بین
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب